بازگشت

امام عسكري عليه السلام در گرگان


جعفر بن شريف مي گويد: از محضر امام مرخّص شدم و بعد از انجام مراسم حج، در همان روز جمعه كه امام فرموده بود، به وطن رسيدم. ياران و دوستانم به استقبال و تهنيت آمدند و من به همه آنان سلام و وعده امام را اعلام كردم و گفتم: كه امام در پايان امروز به اينجا خواهد آمد، سؤالات و حاجات خود را آماده كرده و از امام عليه السلام بخواهيد.
شيعيان بعد از اقامه نماز ظهر و عصر در منزل من اجتماع كرده بودند كه ناگاه بدون اينكه ما ملتفت باشيم، امام را در ميان خود يافتيم. حضرت فرمود:
من به جعفر بن شريف وعده داده بودم كه در اين ساعت نزد شما خواهم آمد. نماز ظهر و عصر را در سامّرا خواندم و به ميان شما آمدم تا با شما تجديد عهد كرده و مشكلاتتان را رفع نمايم. اكنون هر نوع حاجت و سؤالي داريد، بگوييد.
نضر بن جابر، اوّلين كسي بود كه گفت: اي فرزند رسول خدا! پسرم نابينا است، شفاي او را مي خواهم. امام فرمود: او را بياور! حضرت با دستان مباركش چشمان پسر را مسح كرد و او در همان لحظه شفا يافت. آنگاه شيعيان گرگان يكايك آمده، حاجات خود را از امام خواسته و همگي حاجت روا شدند. امام عسكري عليه السلام در همان روز به سامّرا بازگشت.(1)

***

1. بحارالانوار، ج50، ص 264.