بازگشت

موضع گيري امام حسن (ع) در برابر طاغوت ها


امام حسن (ع) در مدّت شش سال امامت خود؛ يعني از سال 254 تا 260 ه.ق، با سه طاغوت رو به رو بود كه عبارتند از: 1 معتزّ عبّاسي؛ 2 مهتدي؛ 3 معتمد (سيزدهمين، چهاردهمين و پانزدهمين خليفه عباسي)، در اين مدّت به سبب پاسداري از اساس تشيّع و اركان اسلام، از گزند آن ياغيان خودكامه، همواره با آنها درگير بود، از اين رو، آن حضرت و يارانش هميشه در زندان هاي مختلف تحت شكنجه هاي طاقت سوز قرار داشتند، و در خطر و خفقان بسيار شديد بودند، به طوري كه در مورد امام حسن عسكري (ع) نيز همچون جدّش امام كاظم (ع) گفته مي شد: «لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ؛ همواره از زنداني به زندان ديگر، منتقل مي شد» .
معتزّ عباسي رسما به مأمور جلاّدش سعيد حاجب، چنين فرمان داد: «اُخْرُجْ اَبا مُحَمَّدٍ اِلَي الْكُوفَهِ ثُمَّ اضْرِبْ عُنُقَهُ فِي الطّريق؛ ابومحمد (حسن عسكري) را به سوي كوفه بيرون ببر و در مسير راه (در جاي خلوت) گردنش را بزن» .(1)
امام حسن (ع) در عصر خلافت معتمد عباسي (256 279 ه ق) مدتي در زندان صالح بن وصيف بود، زماني در زندان علي بن نارمش و زماني ديگر در زندان نحرير به سر مي برد، حتي در زندان جاسوسي را بر او گماشته بودند، تا گفتار و رفتار آن حضرت را گزارش دهد. ابوهاشم جعفري، يكي از ياران آن حضرت مي گويد: با چند نفر در زندان بودم، ناگاه امام حسن (ع) را وارد زندان كردند، در اين هنگام شخص بيگانه اي كه از گروه «جمحي» بود، زنداني شده بود و ادّعا مي كرد كه از علويان است، امام حسن (ع) در غياب او، به يارانش كه در زندان بودند، فرمود: «اين مرد جمحي از شما نيست، از او برحذر باشيد، آنچه را گفته ايد در نامه اي نوشته و آن را در ميان لباس هايش پنهان كرده است تا آن را به خليفه برساند» . يكي از حاضران لباس هاي او را جستجو كرد، همان نامه را يافت كه مطالب خطرناكي در مورد زندانيان در آن نوشته شده بود.(2)
راز آن همه فشارها، و آن همه زنداني شدن ها و سرانجام مسموم شدن و شهادت امام (ع) چيزي جز اين نبود كه آن حضرت در حراست و حفظ اسلام از دستبرد تحريف ها و گزند طاغوت ها، تا آخرين توان خود مي كوشيد، و سرانجام جانش را در اين راه فداي اسلام كرد. او براي حفظ اين آرمان مقدّس، همواره با شيعيان تماس داشت، و در همه جا نمايندگانش حضور داشتند، و نامه هاي آن حضرت همواره به آنها مي رسيد. ارتباط شيعيان با نمايندگان مخفي او برقرار بود. از سوي ديگر مطابق روايات بسيار، همه مسلمانان مي دانستند كه حضرت قائم (عج) درهم كوبنده كاخ طاغوت ها، و احياگر آيين ناب اسلام، از نسل آن حضرت است. از اين رو، نسبت به او احساس خطر بيشتري مي كردند. محدّث قمي در اين باره مي نويسد:
«سه نفر از خلفاي عبّاسي تصميم بر كشتن امام حسن (ع) گرفتند، زيرا به آنها خبر رسيده بود كه حضرت مهدي (عج) از صلب او ظاهر مي شود» .(3)
آري امامان (ع) اين چنين براي حفظ كيان دين، پافشاري نموده و رنج ها و مرارت ها را تحمّل مي كردند، ما نيز به پيروي از آنها بايد در اين راستا كوشا و جدّي باشيم، و هرگونه بي تفاوتي را از خود دور سازيم.

***

1) ابن شهر آشوب، مناقب آل ابي طالب، ج4، ص432.
2) امين الاسلام طبرسي، اعلام الوري، ص354.
3) محدّث قمي، انوار البهيّه، ص490.