بازگشت

موضع گيري در برابر منكران خدا و دوگانه پرستان


اسحاق كِنْدي، يكي از منكران اسلام و قرآن بود، و به عنوان دانشمند و فيلسوف عراق در بين مردم شهرت داشت، مخالفت او با اسلام به اندازه اي بود كه تصميم گرفت كتابي بر ضد قرآن بنويسد و به پندار خود تناقضات قرآن را در آن بيان كند.
امام حسن عسكري (ع) از اين موضوع اطلاع يافت. يكي از شيعيانش را كه شاگرد اسحاق كندي در علوم ادبي و غير مذهبي بود، به حضور طلبيد، او به محضر امام آمد. امام حسن (ع) به طور محرمانه و خصوصي به او فرمود: «سخني به تو مي آموزم، نزد اسحاق كِنْدي برو و همين سخن را به او بگو، البتّه نه بدون مقدّمه، بلكه نزد او برو (با برنامه از پيش طرح شده) او را در كاري كه بر ضد قرآن شروع كرده، كمك كن. وقتي كه با او دوست خصوصي و مأنوس شدي، به او بگو سؤالي به نظرم آمده مي خواهم آن را از شما بپرسم، او مي گويد بپرس، آن گاه به او بگو: «اگر گوينده قرآن (خداوند) نزد تو آيد، آيا ممكن است كه بگويد مراد من از آيات قرآن، غير از آن معنايي است كه تو گمان كرده اي، بلكه منظور من معناي ديگري است» ؟!
اسحاق مي گويد: آري چنين امكاني دارد.
در اين هنگام به او بگو: «تو چه مي داني، شايد منظور خداوند از آيات قرآن، غير از آن معاني باشد كه تو مي پنداري» .
شاگرد مطابق دستور امام حسن (ع) نزد اسحاق كِنْدي رفت، و مدّتي او را در كارش ياري رساند، به طوري كه كاملاً با او مأنوس شد، تا اين كه در فرصتي به او گفت: «استاد! آيا ممكن است كه خداوند غير از اين معنايي را كه تو از آيات قرآن فهميده اي اراده كرده باشد» ؟
استاد فكري كرد و سپس گفت: سؤال خود را دوباره بيان كن. شاگرد سؤالش را تكرار كرد.
استاد گفت: «آري ممكن است كه خداوند اراده معاني ديگري غير از معناي ظاهري كه ما مي فهميم، كرده باشد» .
سپس به شاگرد گفت: اين سخن را چه كسي به تو ياد داده است؟ شاگرد پاسخ داد: به دلم افتاد، و از تو پرسيدم. استاد گفت: اين كلام بسيار ارجمند و عميقي است كه بعيد است از ناحيه تو باشد.
شاگرد گفت: اين سخن از امام حسن عسكري (ع) است، استاد گفت: «اينك حقيقت را گفتي، چنين مسايلي جز از خاندان نبوّت شنيده نمي شود» . آن گاه استاد درخواست آتش كرد، و تمام آنچه را كه درباره وجود تناقض در قرآن، تأليف كرده بود سوزانيد و نابود كرد.(1)
در فراز ديگري از زندگي امام حسن عسكري (ع) مي خوانيم: يكي از مسلمانان كه پدرش دوگانه پرست بود، در ضمن نامه اي، از امام حسن (ع) خواست تا براي پدر و مادرش دعا كند. امام حسن (ع) در پاسخ او نوشت: «رَحِمَ اللّهُ والِدَتِكَ، والتّاءُ مَنْقُوطَهُ؛ (2) خداوند مادرت را رحمت كناد، آگاه باش كه تاء واژه والده دو نقطه دارد» . يعني خيال نكني كه به جاي تا، ياء است و براي پدرت نيز دعا كرده ام نه، فقط براي مادرت دعا كردم، چرا كه براي دو گانه پرستان دعا نمي كنم.

***

1) شيخ عباس قمي، انوار البهيّه، ص349.
2) شيخ حرّ عاملي، اثباه الهداه، ج3، ص312.