بازگشت

علي بن عيسي اربلي


او در معرفي امام عليه السلام چنين مي گويد: «فضايل سرورمان ابومحمد حسن بن علي عسكري دليل بر اين است كه وي آقا و آقازاده است و كسي در امامت او شك و ترديدي ندارد. و بدان كه اگر نيكي و احسان فروختني بوده جز او فروشنده و آن حضرت خريدار بود و اگر به انساني بزرگوار در مجد و شرف جايزه اي تعلق مي گرفت، او به جايزه نايل مي گشت. وي يگانه و بي همتاي روزگار و دردانه ي بي نظير جهان و سرآمد مردم دوران و پيشواي اهل زمان خويش بود. سعادتمند كسي است كه از امر و نهي او فرمان برد. آن چنان والا است كه بر ستارگان درخشان برتري دارد و هم آوردي است كه در مفاخرت و مباهات، گوي سبقت را از بزرگان مي ربايد.

و [امامت] منصب و مقامي است كه به واسطه ي آن به سعادت دنيا و آخرت دست يافته است. چه كسي اميد رسيدن بدين صفات برجسته و مزيت هاي بارز و اخلاق نيكو را دارد. سخنانش استوار بود و رفتاري پسنديده داشت و عهد و پيمانش در پيشگاه خداوند محكم و پا بر جا و خير و نيكي بدو نزديك و كارهاي ناپسند از او دور بود. اگر فرزانگان زمانش قصيده اي بودند، او شاه بيت آن قصيده بود و اگر مردم به منزله ي دانه هاي گردن بند بودند، او به دردانه ي آن مي ماند. اين شيوه اي بود كه پيشينيانش پيموده بودند و پسينيان، آن را دنبال كردند. اگر جز اين بود، چگونه ارج و قدر ستارگان در قياس با سنگلاخ ها آشكار مي شد و چه جاي شناختي براي فصاحت عالم از بيهوده گويي فروشنده اي (دوره گرد) وجود داشت؟ او يكه تاز علم و دانش بود كه كسي به پاي او نمي رسيد.

بيانگر بي چون و چراي علوم بود و با نگرش درست، حقايق را روشن و با انديشه ي ژرف خويش، مسائل دقيق علمي را آشكار مي كرد. سخن از رازهاي نهفته مي راند و پرده از امور نهان بر مي گرفت. از گذشته و آينده با او سخن گفته شده و با الهام خداوندي از رازهاي نهان، آگاه بود. او والاگهري نيك نهاد و پاك سيرت بود و دلايل [امامت] و نشانه ها و معجزات و كشف و كرامات داشت.

مفسر آيات قرآن، تثبيت گر وحي الهي، وارث مهتران نيك سرشت، زاده ي امامان و پدر امام منتظر بود. به شاخه و اصل و ريشه بنگر و ديگر بار بنگر تا به يقين دريابي كه اين دو بزرگوار عليهماالسلام درخشنده تر از خورشيد و تابناك تر از ماهند. آنگاه كه پاكي شاخه ها آشكار شد، پاكي ميوه نيز عيان است. هم ايشانند كه اخبار و اوصافشان حقايق تاريخ و سرفصل هاي كتب سيره است. شرف تتابع كابر عن كابر كالرمح أنبوباً علي أنبوب - بزرگاني كه هر بزرگي از آنها در پي بزرگي ديگر قرار گرفت همچون نيزه اي كه هر بندي روي بند ديگر قرار دارد. سوگند به خدا، هر كه نياي او محمد، پدرش علي، مادرش فاطمه و امامان، پدران او و فرزندش مهدي باشد، مي سزد كه در بزرگي و شرف و افتخار سر به آسمان بسايد و به نياكان و شخصيت خود و فرزندش بر قدرت مداران ببالد. آنچه از صفات او برشمردم، در حد او نبود. پس چگونه مي توانم تمام صفات و خصوصيات او را ترسيم كنم كه زبانم ناتوان و بيانم نارسا است. به همين دليل زباني كه هرگز باز نمانده بود، در مقابل عظمت او اين چنين ناتوان، از بيان شأن و صفات او درمانده است» [1] .

***

[1] كشف الغمه، ج 3، ص 223.