بازگشت

موضع گيري امام حسن عسكري عليه السلام در برابر صوفيان


اوضاع اقتصادي مسلمانان در صدر اسلام خوب نبود، بعضي از معصومين مانند اميرالمؤمنين علي عليه السلام از نظر لباس، غذا و مسكن در سطح بسيار پايين و ساده اي زندگي مي كردند، تا بر مستمندان سخت و دشوار نباشد؛ ولي اوضاع اقتصادي مسلمانان در عصر امام باقر و امام صادق عليهما السلام به بعد خوب بود؛ از اين جهت امامان معصوم عليهم السلام (با توجه به بهبود اوضاع اقتصادي مردم زمان خود) در حدّ متوسط از لباس و غذا و مسكن استفاده مي كردند.
گروهي صوفي و صوفي منش با تصوّر اين كه از نظر اسلام هميشه بايد لباس كهنه و مُندرس پوشيد و بايد در ساده ترين وضع زندگي كرد، براي خودشان مكتب خاصّي درست كرده بودند و گاهي اوقات به امامان عليهم السلام اشكال مي گرفتند. اين اشكال تراشي از زمان امام صادق عليه السلام آشكار شد و تا عصر امام حسن عسكري عليه السلام ادامه پيدا كرد، كه سفيان ثوري از بنيان گذاران اين ايده و عقيده انحرافي بود.
يكي از اين صوفي منش ها به نام «كامل بن ابراهيم»، وقتي يك لباس سفيدي بر تن مبارك امام عليه السلام ديد، پيش خود گفت: وليّ خدا لباس نرم و زيبا مي پوشد و آن گاه ما را به برادري و ايثار دعوت مي كند و از پوشيدن لباس هاي نرم و لطيف نهي مي كند. (در اين لحظه) امام حسن عسكري عليه السلام در حالي كه خنده بر لب داشتند و حرف دل كامل بن ابراهيم را فهميده بودند، آستين لباسشان را بالا زده و لباس سياه و خشن در زير لباس سفيد را نشان دادند، سپس فرمودند: هذا للَّهِ ِ وَهذا لَكُمْ؛ اين لباس سياه و خشن كه در زير لباس هايم پوشيده ام، براي خداست (تا نَفْسْ من نازپرورده نگردد) و اين لباس بالايي (كه سفيد و نرم است) براي شما پوشيده ام.
كامل بن ابراهيم مي گويد: (پس از فهميدن علّت) از پاسخ امام عليه السلام شرمنده شدم. به امام حسن عسكري عليه السلام خبر رسيد كه شخصي به نام «احمد بن هلال» با صوفي بازي و خودنمايي، جمعي از مردم را فريفته خود نموده و به نام امامان عليهم السلام به عقيده صاف و بي عيب شيعيان مي تازد و آن ها را منحرف مي كند. امام عليه السلام پس از تحقيق دريافتند كه او نيز يكي از بدعت گزاران و دزدان عقيده است؛ هرچند بعضي از افراد مي خواستند آن شخص را فردي درستكار معرّفي نمايند و مي گفتند: او 54 بار با پاي پياده براي انجام حج به مكّه رفته است و...؛ امّا امام حسن عسكري عليه السلام با قاطعيت براي نمايندگان خود در عراق نوشت: اِحْذَرُوا الصُّوفِيَّ المُتَصَنَّعَ؛ از آن صوفي ساختگي و دروغين دوري كنيد.
جمعي قاسم بن علا را نزد امام حسن عسكري عليه السلام فرستادند تا نظر امام عليه السلام را در مورد احمد بن هلال عوض كند؛ امّا امام عليه السلام به او فرمودند: امر ما در مورد اين شخص دروغين، ابن هلال كه خدايش او را نيامرزد، به شما رسيد؛ (يعني نظر ما همان است كه قبلاً گفته ايم) خداوند متعال گناهان او را نمي آمرزد و لغزش او را پس نمي گيرد، او بدون اجازه و رضايت ما، با استبداد رأي در امور ما دخالت كرده است و طبق هوس هاي نفساني خود رفتار مي كند، خداوند متعال اراده فرموده است كه او را به دوزخ بفرستد و ما صبر مي كنيم تا خداوند بر اثر نفرين ما، عُمر او را كوتاه كند...
و در مورد ديگر، امام حسن عسكري عليه السلام به ابوهاشم ضمن گفتاري در سرزنش صوفي مسلكان فرمودند: أَلا إِنَّهُم قُطّاعُ طَرِيقِ الْمُؤْمِنِينَ، وَالدُّعاهُ إِلي نِحْلَهِ المُلْحِدِينَ، فَمَنْ أَدْرَكَهُمْ فَلْيَحْذَرْهُمْ، و لْيصُن ل دِينَهُ وَإِيمانَهُ؛ آگاه باشيد آنان (صوفي مسلكان) دزدان سر گردنه بر سر راه مؤمنان هستند و مردم را به راه ملحدان فرا مي خوانند. هركس با آنان روبرو شد، بايد حتماً از آن ها دوري كند و دين و ايمان خود را از گزند آن ها حفظ كند.(1)

***

1) محمدي اشتهاردي، نگاهي بر زندگي امام حسن عسكري عليه السلام، ص 74.