آينه حسن خداوند
اي كه خورشيد فلك محو لقاي تو بود
ماه را روشني از نور و ضياي تو بود
توئي ان آينه حسن خداوند كريم
كه عيان نور الهي ز لقاي تو بود
معدن جود و سخنائي تو كه از فرط كرم
دو جهان ريزه خور خوان عطاي تو بود
ولي حق حسن العسكري اي آنكه قضا
مجري امر تو و بنده راي تو بود
حجت يازدهم نور خداي پور علي
اي كه ايجاد دو عالم ز براي تو بود
من كجا مدح و ثناي تو توانم گفتن
اي كه قرآن همه در مدح و ثناي تو بود
نه همين جاي تو در سامره تنها باشد
كه به دلهاي محبان تو جاي تو بود
بي ولاي تو عبادت ز كسي نيست قبول
شرط مقبولي طاعاتي ولاي تو بود
نسبت قامت سرو تو بطوبي ندهم
ز آنكه طوبي خجل از قد رساي تو بود
چه غم از تابش خورشيد قيامت دارد
آنكه در روز جزا زير لواي تو بود
همه شب قرب جوارت ز خدا مي طلبم
كه مرا در سر شوريده هواي تو بود
در جوار تو ز حق خواهش جنت نكنم
جنت ما به خدا صحن و سراي تو بود
ديده گريان نشود روز جزا در محشر
هر كه گريان به جهان بهر عزاي تو بود
تو ظهور پسر خويش طلب كن ز خدا
چونكه مقبول خداوند دعاي تو بود
تا ابد بر تو و اجداد گرام تو درود
غير از اين هر چه بگويم نه سزاي تو بود
چه به جز ذكر و ثناي تو بگويد (خسرو)
بهترين طاعت حق ذكر و ثناي تو بود
***