بازگشت

كيستم من؟


كيستم من؟ گوهر ده بحر نور كبريايم

آفتاب سامره، روشنگر ملك خدايم

آسمان معرفت را در زمين شمس الضحايم

كعبه ام، ركنم، مقامم، مروه ام، سعيم، صفايم

منظـر حسـن خـدا مصباح انوارالهدايم

من ابوالمهدي امام عسكري ابن الرضايم

****

من همان درياي نور استم كه نور از آن دميده

دين و دانش را خدا در موج موجم پروريده

در درونم گوهر نابي چو مهدي آفريده

انتهايم را به جز چشم خدا چشمي نديده

بشنويد اي آسماني هـا زميني ها صدايم

من ابوالمهدي امام عسكري ابن الرضايم

چارده معصوم گل پيداست از باغ جمالم

نيست آگه از جلالم، غير ذات ذوالجلالم

تشنگان چشمه توحيد را آب زلالم

بنده ام اما چو حي بي مثالم، بي مثالم

فيض بخش عالمي از شهر «سرّ من رآ»يم

من ابوالمهدي امام عسكري ابن الرضايم

****

من علي بن جواد بن رضا را نور عينم

پيشتر از عالم خلقت هدايت بوده دينم

گر چه در سنّ شبابم پير خلق عالمينم

هم محمّد، هم علي، هم مجتبايم، هم حسينم

هم بوَد زهد و كمال و عصمت خيرالنسايم

من ابوالمهدي امام عسكري ابن الرضايم

****

پيشتر از خلقتم بر چشم عالم نور دادم

بر همه شور آفرينان تا قيامت شور دادم

پاسخ موسي بن عمران را به كوه طوردادم

حاجت ارباب حاجت را ز راه دور دادم

همچو اجدادم ز خلق عالمي مشكل گشايم

من ابوالمهـدي امام عسكري ابن الرضايم

****

من به شهر سامره خود كعبه اهل يقينم

پر زند همچون كبوتر در حرم روح الامينم

حاجت كونين مي بارد چو باران زآستينم

حضرت مهدي پذيرايي كند از زائرينم

مهر و مه گيرند نور از گنبد و گلدسته هايم

من ابوالمهدي امام عسكري ابن الرضايم

****

حضرت هادي از اوّل ديد چون حُسن تمامم

خنده زد بر روي زيبا و «حسن» بگذاشت نامم

همچو قرآن بود روي سينه بابا مقامم

خود امام ابن امام ابن امام ابن امامم

دختـر پـاكِ يشـوعا، همسـر پاكيـزه رايم

من ابوالمهدي امام عسكري ابن الرضايم

****

جلوه معلوم و نامعلوم را ديدند در من

سرِّ هر مفهوم و نامفهوم را ديدند در من

انتقام خون هر مظلوم را ديدند در من

فاش گويم چارده معصوم را ديدند در من

چارده معصوم نورم، بلكه خود وجه خدايم

من ابوالمهدي امام عسكري ابن الرضايم

****

گرچه ويران كرد دست شوم دشمن تربتم را

لطف حق افزود بين خلق عالم عزّتم را

تا قيامت او نگهدار است عصر دولتم را

بار ديگر ديد دشمن قدر و جاه و رفعتم را

خشت خشت قبر ويران گشته ام گويد ثنايم

من ابوالمهـدي امام عسكري ابن الرضايم

مهر ما در قلب ابناء بشر پايان ندارد

هر كه مهر ما ندارد، در حقيقت جان ندارد

و آن كه شد بيگانه با آل علي ايمان ندارد

درد بغض ما به جز خشم خدا درمان ندارد

اي خوشا آن كس كه گويد مدح، چون ميثم برايم

من ابوالمهـدي امـام عسكري ابـن الرضايم

***