بازگشت

اهل گريه


او اهل گريه بود و دو چشم نجيب داشت
با نام مجتبايي اش انسي عجيب داشت

اوهم كريم بود و به هنگام بخششش
خو شيد و ماه يا كه ستاره به جيب داشت

آري تمام اهل مقاتل نوشته اند
دشمن هم ازعنايت و لطفش نصيب داشت

مثل حسن حرم به مزارش وفا نكرد
ديدم كه صحن خاكي و قبري غريب داشت

بوي گلوله ميدهد آن صحنها ولي
روزي شبيه كرببلا عطر سيب داشت

دستم به سمت چاك گريبان خويش رفت
وقتي كه نام او به لبش عندليب داشت

او دست خاك زلف پريشان خود نداد
بالا سرش به جاي سنان او طبيب داشت

وقتي كه زهر پا به روي سينه اش گذاشت
فرزند او به روي لب امن يجيب داشت

ابن الرضاي سوم اين خانواده هم
مرثيه اي شبيه به يابن الشبيب داشت

خاكي شده است صورت گلدسته هاي او
يعني كه ميل روضه ي خدالتريب داشت

از روي نيزه ها سراو خورد بر زمين
اين روضه سخت بود و فراز و نشيب داشت

***