بازگشت

تسليت اي حجت ثاني عشر


تسليت اي حجت ثاني عشريابن الحسن

زود بود از بهر تو داغ پدر يابن الحسن

قلب بابت ازشرار زهر دشمن آب شد

سوخت جسم و جانش از پا تا بسريابن الحسن

زود گرد بي كسي بر ماه رخسارت نشست

زود كردي جامه ماتم به بر يابن الحسن

قرنها چشم تو گريان است بر جدت حسين

لحظه لحظه ريختي اشك بصر يابن الحسن

طفل بودي پيش چشمت چشم بابا بسته شد

تو نگه كردي و او زد بال و پر يابن الحسن

مخفي از چشم همه چشم تو بر بابا گريست

سوختي همچون شمع سوزان يابن الحسن

قرنها فرياد زهرا مادرت آيد بگوش

از مدينه بين آن ديوار و در يابن الحسن

يوسف زهرا بيا با ما بگو آخر چرا

تربت زهراست مخفي از نظر يابن الحسن

***