بازگشت

روايت امام باقر


از امام باقر عليه السلام دو روايت نقل شده است:

1) خزاز قمي به سند خود از ورد بن كميت از پدرش كميت بن ابي المستهل آورده است: «خدمت سرورم ابوجعفر محمد بن علي باقر عليه السلام رسيدم و عرض كردم: اي فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله درباره ي شما اشعاري سروده ام. آيا اجازه مي فرماييد آنها را بخوانم؟ امام: ايام البيض است (فرصت مناسب نيست). - درباره ي شما خاندان است. - بخوان. و من خواندم: أضحكني الدهر و أبكاني و الدهر ذو صرف و ألوان لتسعه بالطف قد غودروا صاروا جميعاً رهن أكفان؛ - روزگار مرا خنداند و گرياند؛ و روزگار دستخوش تغيير و تحول است. - نه تني كه در طف به دام خدعه ي دشمنان گرفتار آمدند؛ همگي اسير بند كفن ها شدند. امام عليه السلام گريست و گفت: پروردگارا، گناهان گذشته و آينده كميت را ببخش. سپس ادامه دادم و به اين بيت رسيدم: متي يقوم الحق فيكم متي يقوم مهديكم الثاني؛ - مظهر حق كه ميان شما قيام مي كند؛ چه زماني مهدي دوم شما ظهور خواهد نمود؟ امام: به زودي، ان شاء الله به زودي. پس فرمود: اي ابوالمستهل، قائم ما نهمين فرزند حسين است، چرا كه پيشوايان پس از رسول خدا صلي الله عليه و آله دوازده تن هستند و دوازدهمين نفر، همان قائم است. - سرورم، اين دوازده تن كيانند؟ - نخستين آنان علي بن ابي طالب و پس از او حسن و حسين و بعد از حسين، علي بن حسين و سپس من و پس از من اين شخص مي باشد. و دست بر شانه ي جعفر نهاد. - بعد از ايشان چه كسي خواهد بود؟ - پسرش موسي و پس از موسي فرزندش علي و بعد از علي پسرش محمد و پس از محمد فرزندش علي و پس از علي، فرزندش حسن كه پدر قائم است؛ همو كه ظهور مي كند و دنيا را پر از عدل و داد مي نمايد و دل شيعيان ما را تسلي مي بخشد» [1] .

2) شيخ طوسي از جابر جعفي روايت كرده است كه: «وي گفت: از ابوجعفر(امام باقر) عليه السلام درباره ي تفسير آيه ي: «إن عده الشهور عند الله اثنا عشر شهراً في كتاب الله يوم خلق السموات و الأرض منها أربعه حرم ذلك الدين القيم فلا تظلموا فيهن أنفسكم) سؤال نمودم. حضرت نفسي عميق كشيد، آنگاه فرمود: اي جابر، اما منظور از سال، جدم رسول خدا صلي الله عليه و آله و ماه هاي آن كه دوازده ماهند، اميرالمؤمنين تا من و پسرم جعفر و فرزند او موسي و پسرش علي و پسر او محمد و فرزندش علي تا فرزندش حسن و فرزند او محمد هادي مهدي، دوازده امام [كه همگي] حجت هاي خدا ميان مردم و امناي وحي و علم خدايند. و آن چهار ماه حرام كه دين قيمند، همان چهار تني هستند كه داراي يك نامند؛ علي اميرالمؤمنين و پدرم علي بن حسين و علي بن موسي و علي بن محمد و اقرار به اين چهار تن، دين قيم است...» [2] .

***

[1] كفايه الاثر، ص 248؛ صراط االمستقيم، ج 2، ص 156، به نقل از كفايه الاثر؛ اثبات الهداه، ج 1، ص 601 - 602، 582؛ الانصاف، ص 270؛ عوالم العلوم و المعارف، ج 15، بخش 3، ص 262؛ بحار، ج 36، ص 390.

[2] الغيبه، ص 96؛ اثبات الهداه، ج 1، ص 549، به نقل از الغيبه؛ البرهان، ج 2، ص 123، ح 5؛ محجه، ص 93؛ بحار، ج 24، ص 240، ح 2؛ نور الثقلين، ج 2، ص 215، ح 140. نظير اين حديث در مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 286 روايت شده است.