بازگشت

ديدگاه ديگر


2 - روايت ديگري نيز در منابع روايي ما موجود است كه ترسيمگر زندگي آن بانوي با شخصيت و با انديشه است، كه اين گونه روايت شده است: شيخ صدوق رحمه الله، از محمد بن عبدالله مطهري آورده است كه مي گويد: پس از شهادت حضرت امام حسن عسكري عليه السلام به محضر بانوي انديشمند و دخت گرانمايه ي امام جواد عليه السلام حكيمه، شرفياب شدم تا از امام راستين پس از حضرت عسكري عليه السلام كه بر اثر بازي هاي سياسي دستگاه خلافت، مردم در مورد وجود گرانمايه او دچار اختلاف عقيده و حيرت و سرگرداني مي شدند، سؤال كنم. به او گفتم: بانوي گرامي! آيا حضرت عسكري عليه السلام داراي فرزند است؟ او تبسم كرد و گفت: اگر او پسر نداشته باشد، پس امام راستين پس از آن حضرت كيست؟ در حالي كه همواره خاطر نشان ساخته ام كه پس از دو سبط گرانمايه پيامبر، حسن و حسين عليهماالسلام هرگز امامت در دو برادر به سان آنان نخواهد بود.». [1] .

گفتم: سرورم! از ولادت سالارم دوازدهمين امام نور و از غيبت او برايم بگو؟ پاسخ داد: من كنيز با فضيلت و برجسته اي به نام «نرجس» داشتم كه روزي فرزند برادرم حضرت امام حسن عسكري عليه السلام به ديدار من آمد و او را ديد. به او گفتم: سالارم! اگر اجازه مي دهيد او را به خانه ي شما بفرستم تا به افتخار همسري شما مفتخر گردد؟ فرمود: نه عمه جان! اما شخصيت و ويژگي هاي او مرا به تحسين واداشت. گفتم: سرورم! كدامين ويژگي او، شما را به تحسين واداشت؟ فرمود: او مادر فرزندي خواهد شد كه در پيشگاه خدا عزيز و سرفراز است، بزرگمردي را به دنيا خواهد آورد كه خداوند به دست او زمين را مملو از عدل و داد خواهد ساخت، همان گونه كه از جور و بيداد، لبريز باشد.

گفتم: سرورم! پس او را به خانه شما مي فرستم، آيا اجازه مي دهيد؟ فرمود: در اين مورد از پدر گرانمايه ام اجازه بگيريد. جناب حكيمه مي گويد: لباس خويش را پوشيدم و به خانه حضرت امام هادي عليه السلام آمدم. پس از نثار درود بر آن وجود گرانمايه نشستم كه آن حضرت سخن را آغاز كرد و فرمود: حكيمه! نرجس را به خانه ي پسرم حسن، بفرست. گفتم: سالار من! من به همين دليل به ديدار شما آمدم تا در اين مورد كسب اجازه نمايم. حضرت فرمود: خداوند دوست دارد در اين پاداش پرشكوه تو را شريك و در اين كار شايسته بهره ورت سازد.

اين بانوي گرانقدر مي افزايد: من به خانه بازگشتم و بي درنگ نرجس را آن گونه كه شايسته بود، آراسته ساخته و به ازدواج حضرت عسكري عليه السلام درآوردم و در خانه ي خويش از آنان مهمانداري كردم، چندي آن حضرت نزد ما بود و آن گاه همراه همسرش به خانه ي پدرش بازگشت. [2] .

***

[1] اين جمله، اشاره به امامت دروغين جعفر بود كه به تحريك رژيم عباسي و به انگيزه ي جاه طلبي به دروغ، مدعي بود كه امامت پس از برادرش، حضرت عكسري عليه السلام به او رسيده است.


[2] بحارالانوار: ج 51، ص 12.