ابراهيم بن خضيب
شيخ طوسي او را از اصحاب امام حسن عسكري عليه السلام به شمار آورده است. [1] .
او نقل نموده كه ابوعون ابرش به امام حسن عسكري عليه السلام نوشت: مردم از كار تو كه در مصيبت پدرت امام هادي عليه السلام گريبان چاك زدي وحشت زده شدند. حضرت به او نوشت: اي احمق! تو را با اين كارها چه كار است؟ حضرت موسي در مصيبت برادرش هارون گريبان چاك زد.
به درستي كه مردم سه دسته اند:
1 - گروهي كه مؤمن متولد مي گردند و با ايمان زندگي مي كنند و با ايمان مي ميرند.
2 - گروهي كه كافر متولد مي گردند و كافر زندگي مي كنند و كافر مي ميرند.
3 - گروهي كه مؤمن متولد مي گردند و مؤمن زندگي مي نمايند و كافر مي ميرند. تو از كساني هستي كه نمي ميري تا كفر شوي و عقلت را از دست بدهي.
ابراهيم مي گويد: ابوعون نمرد تا وقتي كه ديوانه گرديد و مردم را از عقيده ي به امامت برمي گرداند و خود از عقيده ي حق برگشت، فرزندانش او را در منزل زنداني نمودند و نمي گذاردند كسي با او ملاقات نمايد. [2] .
[ صفحه 305]
پاورقي
[1] معجم رجال الحديث، ج 1، ص 220.
[2] معجم رجال الحديث، ج 5، ص 49.