بازگشت

خوف از حضرت حق


از جمله صفات حميده ي امام عسكري، ميزان خوف و ترس حضرت از خداوند جهان آفرين است. اين صفت از دوران كودكي در ايشان وجود داشته است؛ گرچه براي ديگران امري بعيد به نظر مي رسد كه چگونه كودكي مدرك هيبت و عظمت پروردگار مي شود و در برابر آن قدرت مطلق، چنين اظهار عجز مي كند. با اينكه سن كودكي اقتضاي بازي و لهو و لعب را دارد و در كتب روان شناسي نيز بدين مسئله پرداخته اند. اما بايد گفت كه چنين امري از ناحيه ي ائمه ي معصومين عليهم السلام و متصلان به غيب و وحي امري سهل و معقول است، گرچه در سنين كودكي باشند. چرا كه امامت به سن و سال بستگي ندارد. كما اينكه برخي از ائمه در سنين صغر و كودكي به مقام امامت و ولايت رسيده اند. از روايات چنين برگرفته مي شود كه امام عليه السلام وقتي هيزم و آتش را مي ديدند به جهت ترس از خدا مي گريستند و به حالت غشوه مي افتادند در حالي كه كودكي بيش نبودند [1] .

در كتاب نورالابصار آمده است كه بهلول روزي امام عسكري عليه السلام را در سن كودكي ديد. او مشغول گريستن بود در حالي كه كودكان ديگر سرگرم بازي بودند. بهلول فكر كرد كه آن طفل به علت نداشتن اسباب بازي ناراحت شده و گريه مي كند. رو به او كرد و گفت: آيا دوست داري برايت اسباب بازي بخرم؟ آن بزرگوار فرمود:اي كم خرد، ما براي بازي آفريده نشده ايم. بهلول گفت پس براي چه آفريده شده ايد؟ امام فرمودند: للعلم و العبادة فقال من اين ذلك؟ فقال عليه السلام من قوله تعالي افحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم الينا لاترجعون [2] يعني امام در جواب بهلول گفتند ما براي علم و عبادت خدا آفريده شده ايم. بهلول دليل اين سخن را خواستار شد و امام به آيه ي فوق استناد كردند كه «آيا مي پنداريد ما شما را عبث و بيهوده آفريديم و شما به سوي ما بازنمي گرديد.» آنگاه امام عليه السلام موعظه هايي را



[ صفحه 65]



امام عليه السلام موعظه هايي را ذكر كرد و سپس به حالت غشوه در افتاد. هنگامي كه به هوش آمد بهلول گفت: اي كودك، تو را چه شده است در حالي كه كودكي بيش نيستي و هيچ گناهي هم نداري؟ امام در جوابش گفت: اي بهلول، من ديدم كه مادرم با چوبهاي بزرگ آتش را برمي افروخت و آتش شعله ور نمي شود مگر با چوبهاي كوچك و من مي ترسم كه از هيزمهاي كوچك آتش جهنم افروخته شده باشم [3] .


پاورقي

[1] حياة الامام العسكري (ع)، ص 113.

[2] سوره ي «المؤمنون»، آيه ي 115.

[3] نورالأبصار، ص 183.