بازگشت

دانش و حكمت


بدون شك علم هر امام معصوم كه از سرچشمه ي وحي الهي نشأت مي گيرد و باب علم الهي به شمار مي رود، از چنان عظمت و وسعتي برخوردار است كه قابل توصيف نمي باشد.

تجلي چنين علمي در وجود شريف امام عسكري عليه السلام از لابلاي فرمايشات ايشان و رواياتي كه حاكي از آگاهي هاي غيبي آن بزرگوار است به خوبي آشكار است. با اين همه اعتراف بزرگترين طبيب و دانشمند ملازم دربار عباسيان كه فردي مسيحي به نام «بختيشوع» است، مي تواند گواهي بر ثبوت اين اعلميت و افضليت امام عليه السلام، حتي در نزد مخالفين ايشان باشد.

او خطاب به شاگرد خود «بطريق» مي گويد: «به سوي ابن الرضا ابومحمد عسكري برو، و بدان كه او در زمان ما دانشمندترين انسان در زير اين آسمان است و بر حذر باش كه در آنچه به تو دستور مي دهد اعتراضي بر او نداشته باشي.» [1] .

همين علم و حكمت سرشار امام عليه السلام بود كه مي توانست يكي از دلايل عمده ي خوف خلفاي جور عباسي از او باشد، چرا كه اگر راه بهره گيري مردم از درياي بي انتهاي علوم اهلبيت عليهم السلام باز مي ماند و پرده هاي جهل عمومي كنار مي رفت، ديگر كسي در برابر بي مايگان شهوت پرست دربار، سر فرود نمي آورد و يوغ ستم جباران دور



[ صفحه 40]



از معرفت و انسانيت را، بر شانه نمي كشيد. بلكه همگان در سايه ي معارف الهي اهلبيت عليهم السلام، چراغ هدايت قرآني را فرا راه خود قرار داده، با مددگيري از سنت شريف پيامبر صلي الله عليه و آله، پا بر لاشه ي قدرتمندان دنيا پرست نهاده، تا قله هاي شرف و سعادت دنيا و آخرت پيش مي رفتند.

دانش و معارف امام عسكري عليه السلام همچون ديگر امامان معصوم شيعه عليهم السلام نه فقط در رشته ي شريعت و احكام ديني، بلكه در همه ي زمينه ها جلوه اي اعجاز آميز داشت؛ بدان سبب كه اين معارف و آگاهي ها نه بر اساس تحصيل و اكتساب، بلكه براساس افاضات غيبي و اشراقات الهي بدست مي آمد و محدود به حد خاصي نبود.

ابوحمزه نصير خادم گويد: بارها و بارها شنيدم كه حضرت ابومحمد عسكري عليه السلام با غلامان غير عرب خود و ديگر كساني كه برخوردي با حضرت داشتند، با زبان خود آنها سخن مي گفت و در بين آنان رومي و ترك و ايراني و غيره وجود داشت. من از اين امر شگفت زده مي شدم و با خود مي گفتم: او در مدينه به دنيا آمده است و تا زمان فوت پدرش حضرت ابوالحسن امام هادي عليه السلام، نه بر كسي در اين مورد ظاهر شده و نه كسي او را ديده است. پس اين همه زبانهاي مختلف را چگونه و از كجا مي داند؟!

يكبار ايشان رو به من كرد و فرمود: «همانا خداوند حجت خويش را از بين ساير آفريدگانش ممتاز و مشخص قرار داد و به او معرفت هر چيزي را عنايت فرمود. پس او زبانها و نسب مردمان و حوادث روزگار را مي شناسد. و اگر جز اين بود بين حجت الهي و كساني كه



[ صفحه 41]



حجت بر ايشان فرستاده شده است فرقي باقي نمي ماند.» [2] .


پاورقي

[1] مختار خرائج، صفحه ي 212 و 213 - بحار، جلد 50، صفحه ي 260.

[2] كافي، جلد 2، صفحه ي 440، حديث 11.