بازگشت

امام عسكري و غيبت حضرت مهدي


بي ترديد يكي از عواملي كه باعث كنار گذاشته شدن نسبي امام هادي و امام عسكري عليهماالسلام، و عدم حضور ظاهر و چشمگير آن دو بزرگوار در صحنه ي اجتماع شده بود، بي لياقتي مردم و بي توجهي آنان به ساحت مقدس امامان معصوم عليهم السلام بود كه طي سالهاي متمادي به تدريج رشد كرده و در آن دوران به اوج خود نزديك شده بود.

دو عامل ديگر نيز در اين ميان داراي تأثيري غير قابل انكار بودند، يكي ترس خلفاي جور و درباريان آنان از قيام مردم به رهبري امام عليه السلام كه سخت گيري هاي فراوان را بر ايشان تحميل مي كرد، و ديگري اراده ي حتمي خداوند بر نهان زيستي و غيبت طولاني دوازدهمين امام شيعيان، حضرت مهدي عليه السلام كه اقتضا مي كرد، نوعي مقدمه چيني و آماده سازي مردمي، براي آن پيشاپيش صورت گيرد.

با توجه به اين عوامل است كه مي بينيم دوران زندگي و امامت دهمين و يازدهمين امام عليهماالسلام به عنوان حلقه وصلي بين دو دوران ظهور و غيبت، در هاله اي از پوشيدگي فرو رفته؛ بويژه در زمان امام يازدهم بسياري از ارتباطات بين امام و شيعيان، به وسيله ي نامه نگاري هاي متقابل برقرار مي شده، ديدارهاي زيادي در گذرگاه ها و در



[ صفحه 70]



حين عبور امام عليه السلام صورت مي گرفته، پيام ها و رهنمودهاي حضرت بيشتر توسط وكيلان مخصوص و نائبان معين، به مردم انتقال مي يافته و در برخي مراجعات مردم، بنا به مصالحي خواسته ي آنان به امر حضرت، به دست يكي از خادمان يا ملازمان آن بزرگوار به انجام مي رسيده است.

اين جلوه ها، كيفيت برخورد با غيبت حضرت مهدي عليه السلام را روشن ساخته، قضاوت درباره ي چگونگي بهره بردن از امام غائب عليه السلام را آسان مي كند. به عبارت ديگر وقتي امام حاضر مسلمين كه بايد پيشوا و حاكم بر تمام امت اسلامي باشد در اثر جهالت و غفلت و شقاوت و ذلت پذيري مردم و ستمگري و بي پروايي حاكمان، به چنان شرايط دشواري در نحوه ي زندگي و ارتباط با جامعه گرفتار مي شود، ابتلاي به غيبت دوازدهمين امام و آخرين وصي پيامبر صلي الله عليه و آله امري دور از انتظار نيست. و از طرف ديگر وقتي دهمين و يازدهمين امام عليهماالسلام كه بي هيچ ترديدي دوران حضور را سپري مي كرده اند، در اثر شرايط تحميلي به چنان عملكرد و ارتباطي رو فرموده اند حضرت مهدي عليه السلام نيز براي اجراي مسئوليت هاي خويش در ارتباط با شيعيان و جامعه ي اسلامي و عموم مردم، ناگزير از چنين عملكردي مي باشد.

در همين راستا فرمايشات امام حسن عسكري عليه السلام درباره ي حضرت مهدي عليه السلام و غيبت طولاني او را، مي توان هشداري براي مسلمانان بشمار آورد.

الف) آن حضرت در نامه اي كه به «علي بن حسين بن بابويه قمي» نگاشته است مي فرمايد:



[ صفحه 71]



«بر تو باد كه شكيبا باشي و چشم انتظار فرج بماني، كه پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «برترين اعمال امت من انتظار فرج است.» شيعيان ما همواره در اندوه بسر مي برند تا زماني كه فرزندم ظهور نمايد؛ آنكه پيامبر صلي الله عليه و آله بشارت داد كه: «زمين را از عدل و داد پر كند همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد.» پس اي شيخ، اي ابوالحسن علي بن حسين! تمام شيعيان مرا به صبر فرمان ده كه همانا خداوند زمين را به هر كه از بندگانش كه بخواهد به ارث مي رساند و سرانجام از آن تقواپيشگان است، سلام و رحمت و بركات خدا بر تو و بر همه ي شيعيان ما باد.» [1] .

ب) «شيخ صدوق» از «احمد بن اسحق» روايت كرده است كه گفت:

به حضور حضرت امام عسكري عليه السلام شرفياب شدم و مي خواستم درباره ي امام پس از او سؤال كنم. حضرت پيش از آنكه سخني بگويم فرمود: «اي احمد! خداي عزوجل از روزي كه آدم را آفريده تا كنون، زمين را از حجت خالي نگذاشته و تا روز قيامت نيز خالي نخواهد گذاشت. بلكه همواره حجت خدا بر خلق او موجود است و خداوند به بركت او بلاها را از اهل زمين دور گرداند و به خاطر او باران را از آسمان فرو فرستد و بركت هاي زمين را بروياند.» پس داخل خانه شد و با كودكي همچون ماه شب چهارده خارج شد و پس از معرفي او فرمود:

«به خدا سوگند كه غائب خواهد شد، غيبتي كه در آن هيچكس



[ صفحه 72]



از هلاكت و گمراهي نجات نيابد؛ مگر كسي كه بر اعتقاد به امامت او ثابت قدم بماند و خداوند او را بر دعاي براي تعجيل فرج توفيق عنايت كند.» [2] .

ج) «احمد بن اسحق» گويد: روزي ديگر به خدمت امام حسن عسكري عليه السلام رسيدم و گفتم: شنيدم كه فرمودي در حضرت مهدي عليه السلام سنتي از خضر و ذوالقرنين هست. آن سنت چيست؟ فرمود: «طولاني شدن غيبت. به حقيقت پروردگار سوگند، غيبت او آنقدر طول خواهد كشيد كه اكثر معتقدين به امامت او از دين برگردند. و بر آيين حق كسي باقي نماند، جز آنكه خداوند در روز ميثاق بر ولايت ما، از او پيمان گرفته و ايمان را در دل او جاي داده و او را به روح ايمان تأييد كرده باشد.» [3] .

د) «شيخ صدوق» در روايتي ديگر به نقل از «محمد بن معاويه» و «محمد بن ايوب» و «محمد بن عثمان عمروي» آورده است كه: «ما چهل نفر بوديم كه در خانه ي امام حسن عسكري عليه السلام گرد آمده بوديم. آن حضرت فرزند خويش صاحب الأمر عليه السلام را به ما نشان داد و فرمود: «اين است امام شما بعد از من و او خليفه ي من بر شماست. پس از او اطاعت كنيد و بعد از من پراكنده نشويد كه در دين خود هلاك خواهيد شد. او غيبتي خواهد داشت و شما از اين پس او را نخواهيد ديد.» ما از منزل آن حضرت خارج شديم و پس از چند روز خبر



[ صفحه 73]



شهادت آن بزرگوار را شنيديم.» [4] .

از اين چند روايت و نمونه هاي ديگري از اين قبيل، بخوبي مي توان دريافت كه امام حسن عسكري عليه السلام با تأكيد هر چه بيشتر، در پي آماده سازي شرايط لازم براي نهانزيستي طولاني فرزند خويش، قائم آل محمد عليه السلام بوده و نه تنها در روش خاص زندگي نيمه نهاني خود و كيفيت برقراري ارتباط با شيعيان - كه به نوعي بر حضرت تحميل شده بود - بلكه در فرمايشات و نصايح و نامه هاي خويش نيز بر آن اصرار مي ورزيد.

و همه ي اينها نشان دهنده ي سنگيني بار مسؤليتي بود كه در انتقال سير تاريخ شيعي از مرحله ي ظهور به مرحله ي غيبت بر دوش آنحضرت نهاده شده بود.

به عبارت ديگر مي توان گفت: آگاهي بخشي به مردم، براي نجات از گمراهي ها و تفرقه ها و سوءباورها و نااميدي هاي حاصله از غيبت حضرت مهدي عليه السلام، مسئوليتي بزرگ بود كه بر دوش همه ي امامان معصوم عليهم السلام، بويژه حضرت امام حسن عسكري عليه السلام قرار داده شده بود و با قلم و بيان و سلوك ويژه ي آن بزرگواران به انجام رسيد.

آنك شيعه ي آن دوران بود و امتحان بزرگ نهاني امام دوازدهم عليه السلام، همراه با ستم روزافزون عباسيان و فتنه هاي دين سوز و خانمان برانداز مخالفين ولايت.

چنانكه اينك ما شيعه ي اين دوران هستيم و امتحاني بزرگتر، امتحان



[ صفحه 74]



نهاني مولا و امام معصوم عليه السلام، همراه با ستم همه جانبه ي همه ي مستكبران، و فتنه هاي عالمگير همه ي مخالفان ولايت و اسلام و انسانيت. در كنار امتحاني ديگر، امتحان مقاومت و انتظار و آماده كردن خود و جامعه براي حكومت جهاني امام زمان عليه السلام.


پاورقي

[1] مناقب آل ابي طالب، جلد 4، صفحه ي 426.

[2] حق اليقين، علامه مجلسي، صفحه ي 316.

[3] مدرك پيشين صفحه ي 317.

[4] مدرك پيشين.