بازگشت

امام راه غيبت فرزندش مهدي را هموار مي سازد


فعاليت امام عسكري (ع) و برنامه ريزي او در تحقق بخشيدن هدف مزبور به دو كار مقدماتي نياز داشت:

1- مخفي كردن مهدي (ع) از چشم مردم و نشان دادن وي (ع) فقط به بعضي از خواص.

2- آن كه به هر ترتيب، فكر غيبت را در اذهان و افكار رسوخ دهد و به مردم بفهماند كه اين مسئوليت اسلامي را بايد تحمل كنند و مردم را به اين انديشه و متفرعات آن عادت دهند.

در اين باب مشاهده مي كنيم كه اعلاميه ها و بيانيه هاي امام عسكري (ع)



[ صفحه 277]



در واقع به دنبال همان احاديث و نصوصي بود كه از ناحيه ي پيامبر اكرم و ائمه پس از ايشان متواليا در اين معني صادر شده بود.

بيانيه هاي امام عسكري سه شكل داشت:

الف - اعلاميه ها يا بيانيه هاي كلي و عمومي درباره ي صفات مهدي (ع) پس از ظهور و قيامش در دولت جهاني كه تشكيل مي دهد. چنان كه در پاسخ به پرسش يكي از ياران خود راجع به قيام مهدي (ع) چنين فرمود: «وقتي قيام كند، در ميان مردم با علم خود داوري خواهد كرد مانند داوري داود كه از بينه و دليل پرسشي نمي كرد» [1] .

ب - توجيه نقد سياسي در مورد اوضاع موجود، و مقرون كردن آن به انديشه ي وجود مهدي (ع) و ضرورت ايجاد دگرگوني ها از سوي او. و از اين قبيل است: «وقتي قائم خروج كند به ويران كردن منابر و جايگاه هاي خصوصي در مساجد فرمان خواهد داد. اين جايگاه ها به منظور امنيت و محافظت خليفه از تعدي، و براي افزودن هيبت او در دل ديگران بنا شده است» [2] .

ج- اعلاميه هاي كلي براي پايگاه ها و اصحابش كه در آن، ابعاد انديشه غيبت براي آنان و ضرورت آمادگي و عمل به آن از ناحيه ي رواني و اجتماعي توضيح داده شده بود، تا غيبت امام (ع) و جدائي او را از آنان بپذيرند.

از جمله، امام (ع) به ابن بابويه نامه اي نوشت و در آن فرمود: «بر تو باد بردباري و انتظار گشايش. پيمبر فرمود: برتر عمل امت من انتظار كشيدن گشايش است و شيعه ي ما پيوسته در اندوه است تا فرزندم ظهور كند.

پيامبر اكرم مژده داده است كه او زمين را از قسط و عدل پر مي سازد، آن سان كه از جور و ستم آكنده شده است. اي شيخ من، شكيبا باش. اي ابوالحسن علي، همه ي شيعيان مرا به شكيبائي فرمان ده كه زمين از آن خدا است و آن را



[ صفحه 278]



به هر كس از بندگانش كه بخواهد به ارث وا مي گذارد و پايان فرخنده، مر پرهيزكاران راست» [3] .

3- امام عسكري (ع) موضعي ديگر نيز برگزيد كه وقتي فرزندش از چشم مردم دور شود، وضع را براي قبول غيبت آماده كرده باشد. در آن وقت فقط به خواص اصحاب نمودار مي گرديد و وظيفه تبليغ تعليمات و فرمان هاي خود را به واسطه ي چند تن از خاصان خود اجرا مي كرد و اين امر را با مكاتبه و توقيع عمل مي فرمود و به اين ترتيب، براي آن چه كه فرزندش، مهدي (ع) در غيبت صغراي خود بايستي، عمل مي كرد، ايجاد آمادگي مي نمود حال آن كه بايستي از مردم پنهان مي ماند و به وسيله ي تعليمات خود با آنان رابطه برقرار مي كرد.

اگر اين مسأله بدون مقدمه و آمادگي قبلي برقرار مي ماند، براي مردم امري شگفت آور و حيرت بخش و غافلگير كننده بود. از اين جا بود كه امام حسن عسكري (ع) اين اسلوب را عمل كرد و آن، برنامه اي ويژه براي آماده كردن ذهنيات امت و آگاه شدنشان بود تا آن روش را بپذيرند و بدون حيرت و شگفتي نمودن و همراه داشتن عواقب ناخوشايند و نامحمود، آن را حفظ كنند.

اين روش، به گونه اي بسيط و ساده در دوره ي امام هادي (ع) آغاز شد كه او (ع) به واسطه ي جور و ظلم حكام، از انظار پنهان شد و از راه توقيعات و نامه ها براي پيروان خود پيام مي فرستاد و با آنان تماس مي گرفت تا شيعيان، به تدريج به اين معني عادت كنند و اين روش با فهم و درك مردم بيشتر سازش داشت. [4] .

دوستان و طرفداران او عادت كردند كه به وسيله ي مكاتبه و مراسله با او تماس گيرند و از او (ع) پرسش كنند. [5] .



[ صفحه 279]



همچنين نظام و روش وكالتي و وساطتي كه امام حسن عسكري (ع) با پايگاه هاي مردمي خود برگزيد، روشي ديگر از روش هايي بود كه براي آن، مسأله غيبت آماده شده بود.

شيعيان وقتي اموالي را از حقوق شرعي كه بر آنان واجب بود، براي امام (ع) مي بردند ابتدا به «عثمان بن سعيد عمري السمان» وارد مي شدند و او براي سرپوش گذاشتن بر فعاليت هاي امام (ع) و براي مصلحت او، تجارت روغن مي كرد. پولهائي را كه تحويل مي گرفت در خيك هاي روغن مي گذاشت و دور از چشم حكام، براي امام (ع) مي فرستاد. زيرا اگر بر قضيه واقف مي شدند همه ي آن را مصادره مي كردند. [6] .

در بحث آينده خواهيم ديد كه نظام «پنهان شدن و به وسيله نواب، مطالب خود را ابلاغ كردن در غيبت صغراي امام (ع) معمول بود و اجرا مي شد زان پس كه مردم به مسلك امامين عسكريين عليهماالسلام به آن خوگر شدند، خاصه در زمان امام حسن عسكري (ع) به آن خو گرفتند، روشي بود كه در غيبت صغراي امام معمول گرديد و انشاء الله در مبحث آينده آن را توضيح خواهيم داد.


پاورقي

[1] ارشاد ص 323.

[2] مناقب ج 3 ص 536.

[3] مدرك سابق ص 527.

[4] اثبات الوصية ص 262.

[5] ارشاد ص 323 و كشف الغمة ج 3 ص 207.

[6] غيبت. از شيخ طوسي ص 219 - 215.