بازگشت

شواهد بر وكالت احمد بن اسحاق


نگارنده: شيخ او را در زمره ي وكلاي امام عليه السلام به شمار نياورده بلكه جمعي از بزرگان، مانند: ميرزا، حائري و ديگران [1] بر اين عقيده اند كه وي همان رازي وكيل حضرت است كه در نامه ي اسحاق بن اسماعيل به نام او تصريح شده است، ولي شواهد و مؤيدات ديگري نيز وجود دارد



[ صفحه 302]



كه وكالت او را ثابت مي كند، از جمله:

1) كليني از علي بن محمد از سعد بن عبدالله روايت كرده كه گفت: «حسن بن نضر و ابوصدام و عده اي ديگر، پس از رحلت ابومحمد عليه السلام درباره ي اموالي كه در اختيار وكلاي حضرت بود، به گفت و گو پرداختند كه چه بايد كرد و بدين ترتيب مي خواستند وصي حضرت را پيدا كنند و درباره ي حضرت صاحب الزمان عليه السلام كاوش و جست و جو كنند.

حسن بن نضر نزد ابوصدام آمد و گفت: من آهنگ حج دارم.

ابوصدام به وي گفت: امسال آن را به تأخير انداز.

حسن بن نضر به او گفت: من خواب هاي آشفته اي مي بينم و مي ترسم و حتماً بايد به حج بروم. آنگاه به احمد بن يعلي بن حماد [براي كارهاي شخصي خود] و پولي هم براي ناحيه ي [امام] وصيت كرد و به او دستور داد كه پس از شناخت امام، وجوه را با دست خود به دست او (صاحب الزمان) بدهد.

وي مي گويد: حسن گفت: وقتي به بغداد رسيدم اتاقي كرايه و در آن اقامت كردم، سپس يكي از وكيلان جامه ها و دينارهايي نزد من آورد، گفتم: اينها چيست؟

گفت: همين كه مي بيني!

بعد از او ديگري نيز همانند آنها را نزدم آورد و همين طور فرد ديگر، به حدي كه اتاق پر شد. سپس احمد بن اسحاق همه ي آنچه را كه با خود داشت نزد من آورد» [2] .

2) دومين شاهد بر اين كه احمد بن اسحاق وكيل امام عسكري عليه السلام بوده، روايتي است كه طبري آن را در كتاب دلائل آورده است. او مي گويد: «احمد بن اسحاق قمي اشعري استاد شيخ صدوق و وكيل ابومحمد عليه السلام بوده و پس از رحلت آن حضرت، وكالت صاحب الزمان عليه السلام را به عهده داشت. نامه ها و توقيعات حضرت به [نام] او صادر مي شد و اموالي را كه از شيعيان ديگر شهرها نزد وي مي آمد، تحويل مي گرفت. تا اين كه اجازه ي رفتن به قم خواست و از ناحيه ي حضرت بدو رخصت داده شد و فرمود: وي به قم نمي رسد و در بين راه بيمار مي شود و از دنيا مي رود. [همان گونه كه امام فرموده بود] وي رضي الله عنه از دنيا رفت و در همان جا به خاك سپرده شد» [3] .

3) گواه ديگر بر وكالت احمد بن اسحاق، روايتي است كه علامه مجلسي از تاريخ قم نقل كرده است. او مي گويد: «از بزرگان قم روايت مي كنند كه حسين بن حسن بن جعفر بن محمد بن اسماعيل بن



[ صفحه 303]



جعفر صادق، در قم آشكارا ميگساري مي كرد. روزي براي كاري به در خانه ي احمد بن اسحاق اشعري - كه وكيل در اوقاف قم بود - رفت، ولي احمد بن اسحاق او را به خانه ي خود راه نداد و او بازگشت» [4] .

از جمله موضوعاتي كه تأييد مي كند وي در قم وكيل امام عسكري عليه السلام بوده مطلبي است كه بحراني در مدينة المعاجز آورده است. او مي گويد: «روايتي است كه صدوق آن را به سند متصل خود تا سعد بن عبدالله قمي روايت كرده است؛ روايتي كه پيرامون گفت و گوي وي با ابومحمد حسن بن علي عسكري عليه السلام و احمد بن اسحاق وكيل در ماجراي كيسه هاي پولي كه حضرت قائم عليه السلام حلال و حرام آنها را مشخص نمود، مي باشد» [5] .


پاورقي

[1] تنقيح المقال، ج 1، ص 50.

[2] كافي، ج 1، ص 517.

[3] دلائل الامامه، ص 272.

[4] بحار، ج 50، ص 333.

[5] مدينة المعاجز، ص 568.