بازگشت

تفسير بعضي آيات


تفسير امام حسن عسكري عليه السلام به اتفاق مفسرين كتابي بليغ و مفيد است و نسبت به بعضي آيات تفسير جامعي است كه اخبار ائمه از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم تا زمان خود امام در آن نقل شده است و براي نمونه ذيلا به تفسير آياتي چند از كتاب مزبور كه در حاشيه تفسير قمي چاپ شده است اشاره مي گردد.

1- امام حسن عسكري عليه السلام در تفسير آيه: الحمد لله رب العالمين فرمايد مردي خدمت حضرت رضا عليه السلام آمد و عرض كرد: اي پسر پيغمبر مرا از تفسير گفتار خداي عزوجل: الحمد لله رب العالمين آگاه گردان، حضرت فرمود پدرم مرا حديث گفت از جدم از امام باقر او هم از زين العابدين (عليهم السلام) كه مردي نزد اميرالمؤمنين عليه السلام آمد و عرض كرد مرا خبر ده كه تفسير قول خداوند عزوجل: الحمد لله رب العالمين چيست؟

اميرالمؤمنين فرمود چون خداوند بعضي از نعمتهاي خود را به طور اجمال به بندگانش شناسانيد و بندگان را آن قدرت و توانائي نباشد كه نعمتهاي او را كه بي شمار بوده و حد و حصري بر آنها نيست بشناسد از اين رو به آنها فرمود كه بگويند حمد و ستايش مخصوص خدا است كه به ما تفضل كرده و نعمتها بخشيده و پرورش دهنده عالميان يعني مالك آنها است و عالميان مجموعه از تمام مخلوقات است كه بعضي جمادات و بعضي حيوانات باشند و اما حيوانات را



[ صفحه 230]



خداوند در دست قدرت خود مي گرداند و از رزق خويش آنها را روزي خوراند و در حمايت خود محافظت نمايد و هر يك را به اقتضاي مصلحت به نوعي تدبير فرمايد و اما جمادات را به قدرت خود نگاه مي دارد و اجزاء متصل آنها را از تفرقه و سقوط حفظ كند و آنهائي را كه از هم فاصله دارند از ملحق شدن به هم ممانعت كند و آسمان را از اينكه بر زمين افتد نگاه دارد مگر به اذن خود و زمين را از اينكه فرورود نگاه دارد مگر به فرمان خود زيرا كه او و بندگانش بسيار رؤف و مهربان است.

و سپس فرمود كه رب العالمين يعني مالك و خالق آنها و رساننده روزي هايشان از جائي كه بدانند و از جائي كه ندانند بنابراين روزي تقسيم شده و به فرزند آدم در هر جاي دنيا كه قدم نهد خواهد رسيد و در اين باره نه تقواي شخص پرهيزكار روزي را زياد گرداند و نه فسق و فجور شخص بدكار آن را اندك سازد.

و ميان بنده و روزي او پرده اي كشيده شده است تا بنده آن را (نبيند و) طلب نمايد و اگر يكي از شما در طلب روزي درنگ كند روزي او را بطلبد همچنانكه مرگ او را دريابد! پس خداي تعالي فرموده بگوئيد حمد مخصوص خدائي است كه نعمت روزي بر ما ارزاني بخشيده و ما را پيش از اينكه وجود داشته باشيم در كتب اولين به خير و نيكي ياد كرده است و خداوند در اين كلام خود بر محمد و آل محمد و شيعيان او واجب گردانيده است كه به جهت آنچه تفضل بر ايشان كرده و آنها را بر ديگران فضيلت داده است وي را شكرگزاري كنند زيرا رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود كه خداوند عزوجل موسي بن عمران را به نبوت مبعوث گردانيد و او را براي مناجات خود برگزيد و دريا را برايش شكافت و بني اسرائيل را نجات داد و توراة و الواح را به او اعطاء نمود موسي پس از آنكه قرب و منزلت خود را با نزد پروردگارش ديد عرض كرد پروردگارا مرا به كرامتي مكرم



[ صفحه 231]



داشتي كه پيش از من احدي را به چنين كرامتي مفتخر ننمودي! خداي عزوجل فرمود: اي موسي آيا نمي داني كه محمد صلي الله عليه و آله و سلم در نزد من از جميع فرشتگان و تمام مخلوق من افضل است؟

موسي عرض كرد پروردگارا اگر محمد صلي الله عليه و آله و سلم در نزد تو از جميع مخلوقات تو افضل است آيا در آل پيغمبران تو گرامي تر از آل من وجود دارد؟

خداي عزوجل فرمود: اي موسي آيا نمي داني كه فضيلت آل محمد بر جميع آل پيغمبران مانند فضل محمد صلي الله عليه و آله و سلم است بر تمام پيغمبران؟

موسي عرض كرد پروردگارا اگر آل محمد در نزد تو افضلند آيا در ميان صحابه پيغمبران گرامي تر از صحابه من هست؟

خداي عزوجل فرمود: اي موسي آيا نمي داني كه فضيلت صحابه محمد صلي الله عليه و آله و سلم نسبت به صحابه تمام انبياء مانند فضيلت آل محمد است بر آل تمام پيغمبران و مانند فضيلت محمد صلي الله عليه و آله و سلم است نسبت به جميع مرسلين؟

موسي عرض كرد پروردگارا اگر محمد و آل او و اصحابش آنچنان هستند كه توصيفشان فرمودي آيا در ميان امت هاي پيغمبران افضل از امت من است كه ابر را فرمودي بر آنها سايه افكند و برايشان من و سلوي نازل فرمودي و دريا را براي آنها شكافتي؟

خداوند فرمود: اي موسي آيا نميداني كه فضيلت امت محمد صلي الله عليه و آله و سلم بر امتهاي پيغمبران مانند فضل محمد صلي الله عليه و آله و سلم است بر همه مخلوق من؟ موسي عرض كرد پروردگارا كاش آنها را مي ديدم!

خداوند وحي فرستاد كه اي موسي تو هرگز آنها را نبيني و حالا موقع ظهور آنها نيست بلكه آنها را در بهشت خواهي ديد كه در باغهاي عدن و فردوس در حضور محمد صلي الله عليه و آله و سلم به نعمتهاي بهشتي متنعم بوده و گردش نمايند آيا دوست داري كه سخن آنها را به تو بشنوانم؟



[ صفحه 232]



موسي عرض كرد بلي اي پروردگار من! خداوند فرمود: اي موسي خود را جمع كن و در برابر من بايست مانند ايستادن بنده ذليل در برابر سيد ملك جليل و موسي چنان كرد آنگاه پروردگار ما ندا كرد: اي امت محمد و تمام آنها در حالي كه در اصلاب پدران و ارحام مادران بودند جواب داده و عرض كردند: لبيك اللهم لبيك لبيك لا شريك لك لبيك ان الحمد و النعمتة لك و الملك لا شريك لك.

اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود از اين جهت خداوند اين اجابت را شعار حاجيان (در موقع احرام بستن) قرار داد سپس پروردگار ما عزوجل ندا داد: اي امت محمد قضاء و حكم من بر شما اين است كه رحمت من بر غضبم سبقت يافته و عفو من بر عقوبتم پيش گرفته است پيش از اينكه مرا بخوانيد دعوت شما را استجابت كنم و پيش از اينكه از من سؤال كنيد به شما عطاء نمايم هر كس از شما مرا ملاقات كند به شهادت اينكه لا اله الا الله وحده لا شريك له و ان محمدا عبده و رسوله و در سخنانش صادق باشد و در افعالش راه حقيقت جويد و شهادت دهد كه علي بن ابيطالب برادر و وصي او بوده و ولي خدا است و ملزم به طاعت او شود همچنانكه به طاعت محمد صلي الله عليه و آله و سلم ملزم شده و اينكه اولاد او پس از آن دو (محمد و علي) اولياء برگزيده و نيكان پاكان و حجت هاي خدا هستند او را داخل بهشت خود كنم اگر چه گناهانش مانند كف دريا باشد.

اميرالمؤمنين فرمود چون خداوند پيغمبر ما محمد صلي الله عليه و آله و سلم را به نبوت مبعوث گردانيد به او فرمود: اي محمد تو در كوه طور نبودي ما امت تو را بدين كرامت مفتخر نموديم آنگاه به او فرمود بگو:

الحمد لله رب العالمين علي ما اختصني به من هذه الفضيلة.

و به امت او هم فرمود شما هم بگوئيد: الحمد لله رب العالمين علي ما



[ صفحه 233]



اختصنا به من هذه الفضائل. [1] .

2- ابومحمد عسكري عليه السلام در تفسير آيه: اهدنا الصراط المستقيم؛ فرمايد كه بنده به خداوند عرض مي كند توفيقت را به ما ادامه بده تا به سبب توفيق تو همچنانكه در ايام گذشته تو را اطاعت كرديم در آينده نيز تمام عمرمان را به طاعت تو مصروف داريم و و صراط مستقيم دو راه است راهي در دنيا و راهي در آخرت، اما صراط مستقيم در دنيا راهي ميان غلو و تقصير (راه اعتدال) است كه استقامت داشته و به سوي هيچ باطلي متمايل نشود و راه آخرت طريق مؤمنين است به سوي بهشتي كه راهش مستقيم و از آن عدول نمي كنند مگر به سوي دوزخ و از غير دوزخ عدول نكنند جز به سوي بهشت (اگر كسي از صراط بگذرد به سوي بهشت رود و الا به دوزخ افكند و كسي كه به دوزخ نيفتد و به بهشت رود).

و حضرت صادق عليه السلام در اين مورد فرمايد كه مقصود اين است كه بنده بگويد خدايا ما را ارشاد كن به ملازمت راهي كه ما را به سوي محبت تو كشيده و به بهشت تو برساند و مانع از اين باشد كه ما از هواهاي نفساني خود پيروي كنيم و هلاك شويم و يا به آراء خود عمل نمائيم و به هلاكت افتيم و سپس فرمود هر كه از هواي نفس خود پيروي كند و براي خويش مغرور شود مانند آن مرد است كه اشخاص بي خرد و نادان او را بزرگ شمرده و توصيفش مي كردند و من دوست داشتم كه او را بدون اينكه مرا بشناسد ببينم، روزي او را در محلي ديدم كه گروهي از مردم احمق و نادان دورش جمع شده بودند و او نيز آنها را فريب مي داد تا اينكه آنها متفرق شدند و او هم به راهي رفت و من دنبالش به راه افتادم و طولي نكشيد كه ديدم از دكان نانوائي عبور كرد و او را غافلگير نمود و دو قرص نان از وي دزديده و راه افتاد و من از اين عمل او تعجب كردم و پيش خود گفتم شايد با صاحب دكان معامله دارد و به حساب خود برداشته است، پس از اندكي



[ صفحه 234]



بازار فروشي رسيد و به همان ترتيب دو عدد انار نيز از وي دزديد باز من تعجب كردم و پيش خود گفتم شايد به او هم معامله و حسابي دارد و اين شخص چه نيازي به دزدي دارد همچنان به دنبال او مي رفتم تا به شخص بيمار و مريضي رسيد و آن نان ها و انارها را به او داد و گذشت و من نيز دنبالش رفتم تا به گوشه اي از صحرا رسيد او را صدا زدم و گفتم: اي بنده خدا تو را شنيده بودم و دوست داشتم كه تو را ببينم و امروز ملاقاتت كردم اما از تو كارهائي ديدم كه مرا به شگفتي واداشت! گفت چه ديدي؟ گفتم ديدم كه تو دو قرص نان از خباز و دو انار هم از انار فروشي دزديدي و آنها را به آن شخص بيمار دادي اين چه عملي است؟

گفت اول بگو ببينم تو كيستي؟ گفتم مردي از اولاد آدم و از امت محمد صلي الله عليه و آله و سلم هستم، گفت از چه طائفه اي؟ گفتم از خاندان رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم گفت از اهل كدام شهري؟ گفتم شهر مدينه، گفت شايد تو جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب عليهم السلام هستي! گفتم بلي، گفت شرافت جد و اصالت خاندان تو با اين جهل و ناداني كه تو را است به تو چه سودي دارد؟ زيرا تو از علم جد و پدرت بي بهره اي و از قرآن اطلاعي نداري! گفتم از كجا مي گوئي كه من از قرآن خبر ندارم؟ گفت اگر قرآن مي خواندي آن را مي دانستي به عمل من اعتراض نمي كردي زيرا خداوند در قرآن فرمايد:

من جاء بالحسنة فله عشر امثالها و من جاء بالسيئة فلا يجزي الا مثلها [2] (كسي كه حسنه اي بياورد براي او ده برابر پاداش داده شود و آنكه يك سيئه بياورد كيفر داده نمي شود مگر به همان سيئه) و من وقتي دو نان دزديدم دو سيئه حساب مي شود و چون دو انار دزديدم آن هم دو سيئه كه جمعا چهار سيئه محسوب گردد و وقتي آنها را صدقه دادم به هر يك ده حسنه پاداش مي گيرم كه



[ صفحه 235]



كلا چهل حسنه مي شود و چنانچه چهار سيئه از آنها كسر شود براي من سي و شش حسنه باقي مي ماند!!

گفتم: اي نادان مادرت به عزايت نشيند مگر گفتار خدا را نشنيدي كه فرمايد: انما يتقبل الله ممن المتقين [3] (خداوند فقط از پرهيزكاران قبول مي كند) تو وقتي دو قرص نان دزديدي دو سيئه انجام دادي و چون دو انار هم دزديدي آن هم دو سيئه حساب مي شود و موقعي كه آنها را بدون اجازه صاحبانشان به ديگري دادي چهار سيئه ديگر را به چهار سيئه قبلي اضافه نمودي نه اينكه چهل حسنه را به چهار سيئه اضافه كرده باشي.

آنگاه امام صادق عليه السلام فرمود اشخاص نادان و مغرور با اين تأويلات ناپسند به گمراهي مي افتند و جمعي را نيز گمراه مي كنند. [4] .

3- امام حسن عسكري عليه السلام در تفسير الم، ذلك الكتاب لا ريب فيه هدي للمتقين [5] فرمود قريش و يهود قرآن را تكذيب كردند و گفتند سحر آشكاري است كه خود محمد صلي الله عليه و آله و سلم آن را گفته و به خدا نسبت مي دهد آنگاه خداوند فرمود: «الم ذلك الكتاب» اي محمد اين كتابي كه من بر تو فرستادم از همين حروف مقطعه الف و لام و ميم تركيب يافته و آن به لغت شما و به همان حروف هجاء است (به منكرين و مخالفين قرآن بگو) اگر شما راست مي گوئيد مانند آن را بياوريد و كسان ديگر را نيز كمك بگيريد آنگاه آنها بر آوردن آن قادر نمي باشند بنا به قول خداوند كه (به پيغمبر خطاب نموده و فرمايد به مخالفين) بگو: لئن اجتمعت الانس و الجن علي ان يأتوا بمثل هذا القران لا يأتون بمثله و لو كان بعضهم لبعض ظهيرا. [6] .

(اگر انس و جن گرد هم آيند كه مثل اين قرآن را بياورند نمي توانند مانند



[ صفحه 236]



آن را بياورند اگر چه بعضي پشتيبان بعض ديگر شوند).

خداوند فرمود «الم» يعني، اين قرآني است كه (سوره بزرگ) آن را به «الم» افتتاح نموده ام و همان كتابي است كه موسي و پيغمبران پس از وي از آن خبر داده اند و بني اسرائيل خبر داده است كه اي محمد! من به زودي بر تو كتاب عزيزي كه عربي باشد نازل مي كنم كه باطل را از پيش و پس آن راهي نباشد و آن نازل شده از سوي خداوند حكيم و ستوده است كه در آن ريب و شبهه اي نيست و در نزد آنها هم براي ظهور آن شك و ترديدي نباشد همچنانكه پيغمبرانشان خبر داده اند كه براي محمد صلي الله عليه و آله و سلم كتابي نازل مي شود كه جاوداني است و موجب هدايت پرهيزكاران است. [7] .

4- حضرت ابومحمد عسكري عليه السلام در تفسير آيه: هو الذي خلق لكم ما في الارض جميعا ثم استوي الي السماء فسويهن سبح سماوات و هو بكل شي ء عليم. [8] (او است خدائي كه آفريد براي شما تمام چيزهائي را كه در زمين است سپس به آسمان پرداخت و هفت آسمان را استوار و مرتب كرد و او به هر چيزي دانا است)

از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل مي كند كه فرمود خدا آنچه را كه در زمين بود براي شما آفريد كه عبرت گيريد و به وسيله آنها به رضوان و بهشت او برسيد و خود را از عذاب آتش وي نگاه داريد و سپس شروع كرد به آفريدن و استوار كردن آسمان و هفت آسمان خلق فرمود و او به هر چيزي دانا است و به جهت دانائيش به هر چيزي مصالح بندگان را دانست و همه چيز روي زمين را اي فرزندان آدم براي مصلحت شما آفريد. [9] .

5- امام يازدهم در تفسير آيه: و اقيموا الصلوة و اتوا الزكاة و ما تقدموا



[ صفحه 237]



لانفسكم من خير تجدوه عند الله ان الله بما تعملون بصير؛ [10] (نماز را برپا داريد و زكوة بدهيد و آنچه از خير و نيكي براي خودتان پيش مي فرستيد آن را در نزد خدا مي يابيد زيرا خداوند بدانچه شما مي كنيد بينا است) چنين فرمايد كه نماز را بپا داريد با تمام ساختن وضوء و تكبيرات و قيام و قرائت و ركوع و سجود و حدود آن و زكوة را به مستحق آن بدهيد و به كسي كه كافر و ناصبي باشد ندهيد كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود كسي كه بر دشمنان ما صدقه و زكوة دهد مانند كسي است كه در حرم خدا دزدي نمايد و آنچه از خير و نيكي براي خودتان پيش مي فرستيد يعني از مالي كه در طاعت خدا انفاق مي كنيد و اگر مالي نداشته باشيد از جاه خود به برادران مؤمن تان بذل كنيد و بدانها منفعت و سود برسانيد و ضررها را از آنها دفع كنيد در نزد خدا آن را مي يابيد و خداوند به جاه محمد و علي و اولاد آنها در روز قيامت به شما سود دهد و به وسيله آن سيئات شما را ريزد و حسنات شما را مضاعف گرداند و درجات تان را بالا مي برد زيرا خداوند عالم و بينا است و ظاهر كار و باطن ضمير از او پوشيده نيست و شما را بر حسب اعتقادات و نيات تان جزا مي دهد و او مانند ملوك دنيا نيست كه درباره بعضي شك و شبهه كند و كار يكي را به ديگري نسبت دهد و جنايت بعضي را به غير جاني منسوب نمايد و پاداش و كيفر خود را در نتيجه جهل و بي خبري به غير مستحق آن را قرار دهد. [11] .

6- امام حسن عسكري عليه السلام در ذيل تفسير آيه: و ما انزل علي الملكين ببابل هاروت و ماروت و ما يعلمان من احد حتي يقولا انما نحن فتنة فلا تكفر فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه و ما هم بضارين به من احد الا باذن الله و يتعلمون ما يضرهم و لا ينفعهم و لقد علموا لمن اشتريه ما



[ صفحه 238]



له في الاخرة من خلاق و لبئس ما شروا به انفسهم لو كانوا يعلمون. [12] .

(و آنچه فرستاده شده بود در شهر بابل به دو فرشته كه هاروت و ماروت بودند. آنها سحر را به احدي نمي آموختند تا اينكه به او مي گفتند ما براي آزمايش مردم هستيم پس تو به خدا كافر مشو كه به سحر و جادو كار كني و مردم از آن دو فرشته سحرهائي ياد گرفتند كه آن سحرها موجب جدائي ميان زن و شوهرش مي شد و ساحران بدون اذن خدا به كسي ضرر نرسانيدند و مردم چيزهائي ياد مي گرفتند كه به ضررشان بود و سودي نمي بردند و دانستند كه هر كس معامله سحر كند در آخرت نصيبي ندارد و البته بد معامله كردند اگر بدي آن را مي دانستند) از حضرت صادق عليه السلام نقل مي كند كه پس از نوح جادوگران و سحره زياد شده بودند و خداوند دو فرشته هاروت و ماروت را به نزد پيغمبر آن زمان فرستاد كه مردم را از خدعه و نيرنگ جادوگران آگاه سازند و آن را باطل كنند چون پيغمبر زمان آن دو فرشته را ملاقات نمود به دستور خداوند آنها را به صورت انسان نزد مردم برد و به آنان گفت كه از فرشته ها سحر بياموزيد و بر حقيقت آن آگاه باشيد و طرز ابطال آن را نيز بدانيد تا خدعه و نيرنگ ساحران را باطل نمائيد ولي مبادا كه سحر را درباره همديگر به كار بريد و اين عمل مانند آن است كه كسي را به خاصيت زهر آشنا كننند تا بتواند اثر آن را خنثي نمايد و از زيان و ضررش سالم بماند، آنگاه خداوند فرمود: و ما يعلمان من احد حتي يقولا انما نحن فتنة و آن دو فرشته كسي را سحر و جادو نمي آموختند تا اينكه به او مي گفتند ما براي بندگان موجب آزمايش هستيم پس تو كه مي خواهي از ما سحر ياد بگيري كافر مشو يعني اگر سحر را براي زيان مردم به كار بري و آنها را دعوت نمائي به اينكه معتقد شوند تو كارهاي خارق العاده مي كني زنده مي گرداني و مي ميراني و عملي انجام مي دهي كه احدي غير از خدا بر انجام



[ صفحه 239]



اينگونه كارها توانائي ندارد. بدان كه چنين كارها كفر است، سپس خداوند فرمايد: فيتعلمون منهما؛ يعني: مردم از آن دو فرشته طلب سحر كردند از نوع كارهائي كه شياطين در زمان سليمان از سحر و جادوگري نوشتند و از آنچه خداوند در شهر بابل به هاروت و ماروت (به همان دو فرشته) فرستاد، بنابراين مردم از اين دو گروه سحر مي آموختند كه به وسيله آن ميان زن و شوهرها جدائي اندازد زيرا آنها سحر را براي زيان رسانيدن به مردم ياد مي گرفتند و به اقسام حيله ها و نيرنگ ها به مردم ضرر مي زدند و طلسمات گوناگون ساخته بودند كه اگر فلان تعويذ در فلان محل دفن شود فلان كار صورت مي گيرد، آن مرد آن زن را دوست دارد و زن به آن مرد علاقه مند مي شود و يا ميان آن دو جدائي افتد آنگاه خداوند فرمود: و ما هم بضارين به من احد الا باذن الله. يعني كساني كه سحر را براي ضرر و زيان مردم آموختند بدون اجازه خدا نمي توانستند به كسي ضرري برسانند زيرا اگر اراده خدا تعلق گرفتي آنها را به جبر و قهر از آن كردار مانع شدي و سپس فرمود: و يتعلمون ما يضرهم و لا ينفعهم؛ و آموختند آن چيزي را كه به آنها ضرر رسانيد و سودي نبخشيد و بلكه از دينشان خارج نمود و دانستند كه هر كس سحر را اختيار كند و در نتيجه از دين بيرون رود ماله في الاخرة من خلاق در آخرت او را هيچ گونه بهره و نصيبي از ثواب و نعمت هاي بهشتي نخواهد بود و پس از آن فرمود و لبئس ما شروا به انفسهم لو كان يعلمون بد چيزي است آنچه فروختند اگر مي دانستند يعني نفس هاي خو را گرو گذاشتند و بهره آخرت را از دست دادند زيرا آنهائي كه سحر را ياد گرفتند بر اين عقيده بودند كه پيغمبر و خدائي نيست و حشر و نشري نخواهد بود پس اگر بعد از دنيا آخرتي باشد چون آنها آخرت را قبول نداشته و كفر مي ورزيدند در اين صورت از آخرت بهره اي نداشتند و به همين سبب خداوند فرمود كه چه بد است اين عمل آنها اگر بدي آن را مي دانستند زيرا



[ صفحه 240]



آخرت را فروخته و عذاب را براي خود خريدند. [13] .

7- حضرت حسن عسكري عليه السلام در تفسير آيه: الذي جعل لكم الارض فراشا و السماء بناء و انزل من السماء ماء و اخرج به من الثمرات رزقا لكم فلا تجعلوا الله اندادا و انتم تعلمون. [14] (آن خدائي كه براي شما زمين را بساط گسترده و آسمان را سقف افراشته گردانيد و آب را از آسمان نازل نمود و به وسيله آن ميوه هاي گوناگوني براي روزي شما بيرون آورد پس براي خداوند شريك قرار ندهيد در حالي كه شما مي دانيد كه بت هاي شما هيچكاره اند) فرمود: زمين را ملايم طبع شما و موافق بدنهاي تان آفريد و آن را زياد گرم قرار نداد كه شما را بسوزاند و نه زياد سرد كه در اثر برودت مانند يخ بسته شويد و نه با بوي بسيار خوش كه سرهاي تان درد گيرد و نه با بوي عفن كه شما را هلاك گرداند و نه زياد نرم مانند آب كه شما را غرق كند و نه زياد سخت كه نتوانيد در روي آن خانه بسازيد و يا مردگانتان را دفن كنيد بلكه آن را به اندازه اي سخت نمود كه بتوانيد از آن بهره مند شويد و همديگر را نگاهداري كنيد و بدن ها و بناهاي خود را در روي آن حفظ كنيد و آن را از جهت نرمي و كنده شدن براي ايجاد كشتزارها و آماده ساختن قبور و به دست آوردن ساير منافع تان مطيع و منقاد شما نمود از اين جهات است كه زمين را براي شما فراش قرار داد و سپس فرمود: و السماء بناء و آسمان را سقف افراشته بالاي سر شما نگاه داشت كه در فضاي آن خورشيد و ماه و ستارگان براي منافع شما در گردشند و آنگاه فرمود: و انزل من السماء ماء؛ از آسمان آب را يعني باران را از بلندي فرستاد كه به قلل كوهها و تپه ها و دشت هاي شما برسد و نوعي از آن باران ريز و ضعيف و نوعي درشت قطره كه چندان دوام ندارد و نوعي شديد و متصل كه بارش آن مدتي طول كشد و اين براي آن است كه زمين هاي شما از آن نفع برند و اين باران را كه



[ صفحه 241]



بر شما نازل مي شود يك قعه (مانند آبشار) قرار نداد كه زمين ها و درخت ها و مزارع و ميوه هاي شما را خراب كند بلكه آن را به صورت قطراتي فروفرستاد سپس فرمود: فاخرج به من الثمرات رزقا لكم. يعني آن ميوه هائي را كه از زمين بيرون آورد روزي شما قرار داد فلا تجعلوا الل اندادا و انتم تعلمون. بنابراين از اين بت ها كه نه عقل دارند و نه مي شنوند و نه مي بينند و نه توانائي دارند كه از اين نعمت هاي بزرگي كه پروردگارتان به شما داده است چيزي به وجود آورند براي خداوند شريك و مانندي قرار ندهيد. [15] .



[ صفحه 242]




پاورقي

[1] تفسير قمي حاشيه ص 9 - 11.

[2] سوره انعام آيه 160.

[3] سوره مائده آيه 27.

[4] تفسير قمي حاشيه ص 14 - 15.

[5] سوره بقره آيات 1 و 2.

[6] سوره اسراء آيه 88.

[7] حاشيه تفسير قمي ص 21.

[8] سوره بقره آيه 29.

[9] تفسير قمي حاشيه ص 72.

[10] سوره بقره آيه 110.

[11] تفسير قمي حاشيه ص 198.

[12] سوره بقره آيه 102.

[13] حاشيه تفسير قمي ص 167 - 168.

[14] سوره بقره آيه 22.

[15] حاشيه تفسير قمي ص 47.