امام عسكري (ع) و تصوّف


از جمله جريانهاي فاسدي كه امام عسكري عليهالسلام به شدّت از آن بيزاري جسته و مردم را از گرويدن به آن بر حذر ميداشت، گروه «صوفيه» است. اين فرقه از آغاز پيدايش توسّط «ابوالقاسم كوفي بهشميّه» توانست تحت پوشش اسلام، عدّهاي از مسلمانانِ سادهلوح را بفريبد.

محمّد بن عبدالجبّار از امام عسكري عليهالسلام نقل كرده كه حضرتش فرمود:

از امام صادق عليهالسلام در مورد «ابوهاشم كوفي» سؤال شد، امام صادق عليهالسلام فرمود:

«او فردي بسيار فاسد العقيده بود و مسلكي به نام تصوّف اختراع كرد و آن را مركزي براي اعتقادات پليد خود قرار داد.»1

آري، بدعت، خودنمايي، چلّه نشيني، تعطيل كردن احكام دين، انزوا و... از مظاهر تصوّف است و ائمه عليهمالسلام با آن مقابله نمودهاند. و موجب تأسّف آنكه اين روشهاي غلط گاهي تحت عناويني همچون: تشيّع، ابراز علاقه به اهل بيت عليهمالسلام و يا تهذيب نفس انجام ميگيرد!

امام حسن عسكري عليهالسلام خطاب به صحابي گرانقدرش، ابوهاشم داود بن قاسم جعفري فرمود:

«زماني بر مردم فرا ميرسد كه چهرههايشان خندان، ولي دلهايي تاريك دارند. از ديدگاه آنان، سنّت يعني بدعت و بدعت يعني سُنّت. مؤمن را به ديده حقارت مينگرند و فاسق را ارج مينهند. فرمانروايان آنان افرادي نادان و ستم پيشهاند و دانشمندان ايشان دريوزه دربار ستمگرانند. ثروتمندان آنها حقّ تهيدستان را به يغما ميبرند و كوچكترها بر بزرگان خود پيشي ميگيرند. انسانهاي نادان از ديدگاه ايشان فردي آگاه و اشخاص حيلهگر را مهذّب ميدانند. ميان فرد با اخلاص و انسان مُردّد تمييز نميدهند. آنان گوسفندان را از گرگها باز نميشناسند. عالمان و انديشمندان آنها بدترين آفريدههاي الهي در روي زميناند؛ چرا كه به فلسفه و تصوّف تمايل نشان ميدهند. به خدا سوگند! آنها از عقيده [و فطرت] خود برگشته و از راه حق منحرف شدهاند. در علاقه و محبّت به مخالفان ما زيادهروي ميكنند و شيعيان و دوستداران ما را به گمراهي ميكشانند. اگر به جاه و مقامي دست يابند، از گرفتن رشوه سير نميشوند و اگر به ذلّت گرفتار گردند، رياكارانه خدا را پرستش ميكنند. آگاه باشيد كه آنان راه (سعادت و حقيقت) را بر مؤمنان ميبندند و مُبلّغان آئين كافرانند. كساني كه با آنها زندگي ميكنند، بايد از آنان بر حذر بوده و دين و ايمان خويش را حفظ كنند.»

سپس امام عسكري عليهالسلام فرمود:

«اي ابوهاشم! اين مطالب را پدرم از پدران بزرگوارش، از جعفر بن محمّد عليهمالسلام برايم نقل نمود. اين سخنان از اسرار ما است، آنها را جز براي اهلش بازگو مكن.»2

نفوذ افكار انحرافي و از جمله تصوّف در ميان شيعيان، خطري بوده است كه بزرگان از ياران ائمه عليهمالسلام بدان اهتمام ميورزيده و گزارش آن را به امامان معصوم عليهمالسلام منتقل مينمودهاند.

احمد بن محمد بن عيسي ـ از اصحاب امام حسن عسكري عليهالسلام ـ در نامهاي به حضرت چنين گزارش ميدهد:

«گروهي يافت شدهاند كه براي مردم سخنراني ميكنند و احاديثي ميخوانند و آنها را به شما و پدران شما نسبت ميدهند. در ميان آنهاست احاديثي كه قلوب ما آنها را نميپذيرد ولي امكان ردّ اين روايات وجود ندارد، چرا كه آنها را از پدران شما نقل مينمايند. ايشان دو نفرند؛ يكي، عليبن حَسكه و ديگري، قاسم يقطيني.»

وي در ادامه مينويسد:

«از عقايد ايشان است كه ميگويند: مراد از سخن خدا كه ميفرمايد:

«انّ الصّلوه تنهي عن الفحشاء و المنكر»3

مردي است كه مردم را از فحشاء بازميدارد نه آنكه مقصود، ركوع و سجود باشد. و مقصود از زكات نيز همان مرد است نه دراهم و اخراج مال.

و بر همين منوال، اوامر و نواهي خداوند را تأويل ميكنند. بر ما منّت بگذاريد و راه حق و سلامت از انحرافات را بيان نماييد.»

امام عسكري عليهالسلام در پاسخ نوشت:

«ابن حَسكه دروغ ميگويد و براي شما همين كافي است كه ما او را در زمره دوستان خود نميشناسيم. خدا، او را لعنت كند. به خدا قسم! كه پروردگار، محمّد صلياللهعليهوآلهوسلم و پيامبران قبل از او را نفرستاد مگر براي دين خالص و نماز و زكات و روزه و حج و ولايت. و پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآلهوسلم مردم را دعوت نكرد مگر به سوي خداي وحده لاشريك له و ما اوصيا از فرزندان پيامبر نيز بنده خدا هستيم و به او شرك نميورزيم. اگر اطاعتش كنيم، بر ما رحم خواهد كرد و اگر نافرمانياش كنيم، ما را عذاب خواهد نمود. ما بر خدا حجّت نداريم بلكه حجّت از اوست بر ما و بر همه خلقش. من اين سخنان را نفي نموده، از اين اشخاص بيزاري ميجويم؛ شما نيز آنها را رها كنيد. خداوند، لعنتشان كند. و آنان را در تنگنا قرار دهيد و چنانچه آنها را در مكان خلوت يافتيد، سرشان بر سنگ بكوبيد.»4

***

1. سفينه البحار، شيخ عباس قمي، ص 145، بنياد پژوهش هاي اسلامي آستان قدس.

2. همان.

3. عنكبوت / 45.

4. رجال الكشّي، ج 2، ص 802 و 803، مؤسّسه آل البيت عليهم السلام .