برخي انتظارات امام حسن عسكري (ع) از شيعيان


امام حسن عسكري(ع) يازدهمين امام شيعيان، در روز جمعه هشتم ربيع الثاني، سال 232 ه.ق (1) در مدينه منوره ديده به جهان گشود،(2) و عالم را با نور جمال خويش روشن نمود. پدر بزرگوار آن حضرت،امام هادي (ع) و مادرش بانويي پارسا و شايسته است كه از او به نامهاي «حُديثه»، «سليل» و «سوسن» ياد شده است. اين بانوي گرامي از زنان نيكوكار و داراي بينش اسلامي بوده در فضيلت او همين بس است كه پس از شهادت امام حسن عسكري(عليه السلام) پناهگاه و نقطه اتكاي شيعيان در آن دوره بحراني و پراضطراب به شمار ميرفت.(3)

مدت امامت امام حسن عسكري(عليه السلام) شش سال، و با سه نفر از خلفاي عباسي كه هر يك از ديگري ستمگرتر بودند، معاصر بود:

المعتز باللّه - المهتدي باللّه - و المعتمد باللّه

امامت حضرت از سال 254 شروع شد و در 260 ه.ق با شهادت آن حضرت پايان يافت. به مناسبت سالروز ولادت آن امام همام، در اين مجال نگاهي داريم به برخي «انتظارات حضرت» از شيعيان خويش، اميد كه ره توشتهاي باشد براي همه آنهايي كه بر خط امامت و ولايت سير ميكنند.

شيعه از ديدگاه امام حسن عسكري (عليه السلام)

از ديدگاه امام يازدهم هر كس كه بنام شيعه خوانده شود ولي اوصاف و ويژگيهاي يك شيعه حقيقي و واقعي را دارا نباشد، شيعه شمرده نميشود. شيعه واقعي كساني هستند كه همچون رهبران ديني خويش در نهضت خدمت رساني به مردم و برادران ديني خويش فعّال و كوشا باشند و به دستورات و نواهي الهي پاي بند باشند چنان كه حضرت عسكري در كلام زيبا و دلنشين خود درباره تعريف شيعه ميفرمايد:

«شيعه عَلِّيٍ هُمُ الّذين يؤثِرُونَ اِخوانَهم عَلي اَنفُسِهِم وَ لَو كانَ بِهِم خصاصَهٌ وَ هُمُ الَّذينَ لايَراهُمُ اللّه حَيثُ نَهاهُم وَ لا يَفقَدُهُم حَيثُ اَمرَهُم، وَ شيعَهُ عَلِيٍّ هم الَّذينَ يَقتَدُون بِعَليٍ في اكرامِ اِخوانِهُم المُؤمِنين(4)؛

يعني پيروان و شيعيان علي (عليه السلام) كساني هستند كه برادران (ديني) خود را بر خويش مقدم ميدارند گرچه خودشان نيازمند باشند و شيعيان علي (عليه السلام) كساني هستند كه از آنچه خداوند نهي كرده دوري ميكنند و به آنچه امر نموده عمل ميكنند و آنان در تكريم و احترام برادران مؤمن خود به علي(عليه السلام) اقتدا مينمايند.

و در جاي ديگر درباره نشانههاي شيعيان فرمود:

«علامات المؤمنين خمسٌ صلاه الاحدي و الخمسين و زياره الاربعين و التختم في اليمين و تعفير الجبين و الجهر ببسم اللّه الرحمن الرحيم(5)،

نشانههاي مؤمنان (شيعيان) پنچ چيز است: خواندن پنجاه و يك ركعت نماز در هر روز (17 ركعت واجب و 34 ركعت نافله) زيارت اربعين امام حسين(عليه السلام) داشتن انگشتر در دست راست، و ساييدن پيشاني به خاك و بلند خواندن بسم اللّه الرحمن الرحيم (در نمازها).

انتظارات امام عسكري (عليه السلام) از شيعيان

انتظارات و توقّعات امام حسن عسكري(عليه السلام) به عنوان آخرين امامي كه در جامعه حضور عيني داشته، و بعد از او غيبت صغري و كبرا فرزندش مهدي موعود (عليه السلام) آغاز ميگردد و براي مدّت مديدي مردم و جامعه از درك حضور او محروم خواهند بود قابل اهمّيت و دقّت است، و ميتواند رهنمودهاي گرانبها و ارزشمندي باشد براي دوران غربت تشيّع و دوراني كه غبار غم هجرت مولا و محبوبشان بر دلها و پيشاني آنها سايه افكنده است، اينك به گوشههايي از انتظارات حضرتش ميپردازيم.

1- انديشه و تفكر

اساس تمام پيشرفتهاي مادّي و معنوي بشر در طول تاريخ، انديشه و تفكر از يك طرف، و سعي و تلاش و عمل از طرف ديگر بوده است. اگر بشر قرن بيستم و بيست و يكم از نظر صنعتي و تكنولوژي به موفقيتهاي چشمگيري دست يافته، بر اثر انديشه و تلاش بوده است؛ چنان كه پيشرفتهاي معنوي جوامع و افراد نيز بر اثر بهرهوري از توان عقل و تفكر و قدرت عمل و تلاش بوده است. پيامبران، امامان و بندگان صالح الهي همگي اهل فكر و تعقل بودهاند، در منزلت ابوذر امام صادق(عليه السلام) فرمود:

«بيشترين عبادت اباذر كه رحمت خدا بر او باد، انديشه و عبرت اندوزي بود(6)»

قرآن اين كتاب الهي و آسماني براي انديشه و تفكر، ارزش والا و حياتي قائل است و زيباترين و رساترين سخنان را درباره ارزش دانش و تعقل، و دقّت و تفقه بيان نموده است در قرآن بيش از هزار بار كلمه «علم» و مشتقات آن كه نشانه باروري انديشه است تكرار شده و افزون بر 17 آيه به طور صريح انسان را دعوت به تفكر نموده، بيش از 10 آيه با كلمه «اُنظُرُوا؛ دقت كنيد» شروع شده است. بيش از پنجاه مورد كلمه عقل و مشتقات آن به كار رفته است و در چهار آيه نيز قاطعانه به تدبّر در قرآن امر شده است.(7)

و همچنين از كلمه فقه و تفقه و امثال آن بهره جسته است.(8)

با توجه به اين اهمّيت انديشه و تفكّر است كه امام حسن عسكري (عليه السلام) از شيعيان خويش انتظار دارد، كه اهل انديشه و تفكر باشند. لذا فرمود:

«عَليكُم بِالفِكرِ فَاِنَّهُ حَياه قَلب البَصير وَ مَفاتيحُ اَبوابِ الحِكمَهِ ؛ بر شما باد به انديشيدن! پس به حقيقت، تفكر موجب حيات و زندگي دل آگاه و كليدهاي دربهاي حكمت است.(9)

انسانهايي كه با عقل انديشه نكنند و با چشم جانشان در ديدن حقايق دقّت بخرج ندهند در روز قيامت نابينا محشور ميشوند.

امام حسن عسكري(عليه السلام) اين حقيقت را با گوشزد كردن آيهاي از قرآن براي اسحاق بن اسماعيل نيشابوري در طيّ نامهاي چنين بيان ميكند:

«اي اسحاق! خداوند بر تو و امثال تو از آنهايي كه مورد رحمت الهي قرار گرفته و همچون تو داراي بصيرت خدا دادي ميباشند، نعمت خويش را تمام كرده است... پس به يقين بدان اي اسحاق كه هركس از دنيا نابينا بيرون رود، در آخرت هم نابينا و گمراه خواهد بود. اي اسحاق! چشمها نابينا نميشوند، بلكه دلهايي كه در سينهها هستند نابينا ميشوند. (بر اثر انديشه نكردن) و اين سخن خداوند در كتاب متقن خويش است آنجا كه از زبان انسان ستم پيشه بيان ميكند(10):

«پروردگارا چرا مرا نابينا محشور نمودي با اين كه داراي چشم بوديم؟ (خداوند در جواب) ميفرمايد: همان گونه كه آيات ما براي تو آمد و تو آنها را فراموش كردي، امروز نيز تو فراموش خواهي شد.(11)»

گاه امام حسن عسكري با گوشزد اين خطر كه عدهاي در جامعه عبادت را منحصر در انجام نماز و خواندن نمازهاي مستحبي و گرفتن روزههاي واجب و مستحب ميدانند، بدون آنكه در رمز و راز آن انديشه كنند و يا در زمان و اوضاع آن تعقل نمايند، جايگاه ويژه انديشه و تفكر را اينگونه بيان ميفرمايد:

«لَيست العِبادَهُ كَثرَهَ الصِّيامِ وَ الصَّلوهِ وَ اِنّما العِبادَهُ كَثرَهُ التفكُّرِ في اَمرِ اللّه(12)؛ عبادت به بسياري نماز و روزه نيست، همانا عبادت تفكر بسيار در امر خداوند است».

2- ايمان گرائي و سود رساني:

فكر و انديشه، و يا تأمّل و تدبّر آنگاه ارزش حقيقي و عيني خويش را نشان ميدهد كه منجر به ايمان و عمل و تلاش شود وگرنه تفكري كه بدنبالش ايمان و عمل نباشد مطلوب و كارساز نيست. به همين جهت آن حضرت تأكيد فرمود كه شيعيان به دو خصلت توجّه داشته باشند «خِصلَتانِ لَيس فَوقَهُما شَيءٌ الايمانُ بِاللّه، وَ نَفعُ الاِخوان(13)؛ دو خصلت است كه برتر از آن چيزي نيست، ايمان به خداوند و فايده رساندن به برادران (ديني)».

3- به ياد خدا و قيامت بودن

ايمان برگرفته از انديشه بدنبال خود عمل و ياد خدا و همچنين انجام عبادت را در پي دارد، به همين جهت يكي ديگر از انتظارات حضرت عسكري (عليه السلام) از شيعيان اين است كه خداوند و قيامت و رسول را فراموش نكنند. چنان كه فرمود: «اَكثرُوا ذِكرُ اللّه و ذِكرَ المَوتِ وَ تِلاوَهَ القُرآن و الصَّلاهَ عَلي النَّبي؛ زياد به ياد خداو مرگ باشيد و همواره قرآن بخوانيد و بر پيامبر(صلي اللّه عليه و آله و سلّم) (و آل او) درود بفرستيد.(14)

و هوشمندترين و زيركترين افراد كسي است كه به ياد بعد از مرگ باشد و وجدان خويش را براي رسيدگي به اعمال قاضي قرار دهد.(15)

4- حسابرسي اعمال و پاسخگويي وجدان

انتظار ديگري كه امام حسن(عليه السلام) از شيعيان دارد، رسيدگي به اعمال و داشتن محاسبه در هر شبانه روز، و پاسخگويي وجدان اخلاقي است.

لازم است انسان در ابتداي هر روز نسبت به اعمال نيك و دوري از گناه با خود «مشارطه» و قرار دادي داشته باشد، و در طول روز مواظبت و «مراقبه» داشته باشد. و در پايان روز «محاسبه» و حسابرسي، و پاسخگويي به وجدان دروني خويش.

آنهايي هم كه مسئوليتهاي اجتماعي دارند، در مقابل مردم و جامعه مسئولند كه بايد پاسخگو باشند، علاوه بر اين در مقابل خداوند متعال، پيامبر اكرم(صلي اللّه عليه و آله و سلّم) و وجدان خويش نيز بايد پاسخگو باشند.

ممكن است عدهاي زرنگي را در آن بدانند كه از حسابرسي، و پاسخگويي فرار كنند و به نوعي طفره روند، ولي بايد بدانند كه هرگز چنين رفتاري هوشمندي و زرنگي بحساب نميآيد، در همين زمينه است كه حضرت عسكري (عليه السلام) خردمندانه ميفرمايد:

«اَكيَسُ الكيِسين مَن حاسب نَفسَه وَ عَمِلَ لما بَعدِ المَوت(16)؛ زيركترين زيركان (و هوشمندترين افراد) كسي است كه به حساب نفس خويش پردازد (و پاسخگوي خدا و وجدان خويش باشد) و براي پس از مرگ خويش تلاش نمايد».

5 - تقوا و پاكي راستي و امانتداري

از مهمترين و بارزترين ويژگيهاي مورد انتظار براي شيعيان و مؤمنان دو صفت نفساني تقوا و ورع است كه انسان را در مقابل انجام گناه و دوري از محرّمات حفظ و تقويت ميكند، و در كنار آن دو، دو صفت والاي امانتداري و راستگويي است كه آنچنان اهمّيت دارد كه اساس نظم و انسجام و آرامش هر جامعهاي را ميتوان با تقويت و ترويج اين اوصاف در ميان افراد جامعه پيريزي نمود و مشكلات را حل و سعادت جوامع را تضمين نمود. امام حسن عسكري(عليه السلام) با تأكيد بر اوصاف فوق و برخي اوصاف ديگر خطاب به شيعيان خود ميفرمايد:

«اُوصيكُم بِتَقويَ اللّهِ وَ الوَرَعِ في دِينِكم والاِجتهاد لِلّه و صِدقِ الحَديثِ وَ اَداءِ الاَمانَهِ اِلي مَن اِئتَمَنَكُم مِن بِرِّ اَوفاجِرٍ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسنِ الجَوار فَبِهذا جاءَ مُحَمَّد (ص) صَلّوا في عَشايِرِهِم وَ اَشهِدُوا جَنائِزَهُم وعُودُوا مرضاهُم، وَ اَدّوا حُقُوقَهُم، فَاِنَّ الرَّجُل مِنكم اِذا وَرِعَ في دِينِهِ وَ صَدَقَ في حَديثِهِ وَ اَدّي الاَمانَهَ و حَسُنَ خُلقُه مَعَ النّاس قيلَ هذا شيعي فَيسرّني ذلك؛(17)

شما را سفارش ميكنم به تقواي الهي و ورع در دين خود و كوشش در راه خدا، راستگويي و ردّ امانت به هركه به شما امانت سپرد (خوب يا بد) و طولاني بودن سجده و خوب همسايه داري؛ چرا كه محمد (ص) براي اينها آمده است. در گروههاي آنها (مخالفان) نماز بخوانيد (يعني در نماز جماعت شركت كنيد) و در تشييع جنازه آنها حضور داشته باشيد و بيمارانشان را عيادت، و حقوق آنان را ادا نماييد، زيرا اگر مردي (و فردي) از شما در دين خود ورع داشت و در سخنش راست گفت و امانت را رد كرد و اخلاقش با مردم خوب بود گفته ميشود اين شيعه است. پس من از اين (گفته) شادمان ميشوم.»

و در جاي ديگر فرمود:

«المُؤمِنُ بَرَكَهٌ عَلي المُؤمِنِ و حُجّهٌ عَلي الكافِر(18)؛ مؤمن (و شيعه) بركتي براي مؤمن و (اتمام) حجّتي براي كافر است.

6- جزء بهترينها باشيد نه بدترينها

آن امام همام گاه به بيان افراد نمونه و برتر و همين طور افراد بدتر غير مستقيم انتظار خويش را از شيعيان ابراز ميدارد كه جزء بهترينها باشيد، و آنان را اينگونه معرّفي مينمايد:

«اورع النّاس من وقف عند الشّبهه، اعبد النّاس من اقام علي الفرائض، ازهد النّاس من ترك الحرام، اشدّ النّاس اجتهاداً من ترك الذّنوب(19)؛

پارساترين مردم كسي است كه در شبهات توقف كند، عابدترين مردم كسي است كه واجبات را بهجا آورد، زاهدترين مردم كسي است كه از حرام دوري كند و كوشاترين مردم كسي است كه گناهان را ترك كند.»

در مقابل بدترينها را نيز معرّفي ميكند تاشيعيان آگاهانه يا ناآگاهانه جزء آن افراد قرار نگيرند، در حديثي آن حضرت فرمود:

«بِئسَ العَبدُ، عَبدٌ يَكون ذا وجهين وذالِسانين يَطري اَخاهُ شاهِداً وَ يأكُلُهُ غائِباً، اِن اُعطِيَ حَسَدَهُ وَ اِن ابتَلي خانَهُ(20)؛

بدترين بندگان بندهاي است كه داراي دو چهره و دو زبان باشد، در حضور برادرش او را ميستايد و پشت سر، او را ميخورد(و غيبتش را گويد). اگر به او چيزي عطا شود، حسد ميورزد و اگر گرفتار گردد، به او خيانت ميكند.»

7- عزّت نفس و دوري از ذلّت

انسان به عزّت نفس و تكريم شخصيت بيش از همه چيز نيازمند است انسان ميتواند رنج گرسنگي و تشنگي را تحمّل كند و با فقر و نداري بسازد امّا تحقير شخصيت و آزردگي روح و روان و پايمال شدن عزّت انسان بسادگي قابل رفع و جبران نيست، ممكن است تا پايان عمر انسان را آزار دهد، خداوند عزيز انسان را عزيز آفريده و هرگز به او اجازه تحقير ديگران و يا شخصيت خودش را نداده.

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

«خداوند تمام امور مؤمن را به خود او واگذار نموده، ولي به او واگذار نكرده است (و اجازه نداده) كه ذليل باشد آيا سخن خدا را نشنيدهاي كه ميفرمايد:

«عزّت از آن خدا و رسول او و مؤمنان است ولي منافقان نميدانند، پس مؤمن هميشه عزيز است و ذليل نميباشد»(21)

به همين جهت يكي از انتظارات مهم حضرت عسكري (عليه السلام) در دوران غيبت امام زمان (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) اين است كه شيعيان عزيز و با عزّت باشند و هرگز خود را ذليل نكنند، در يكجا فرمود:

«ما اَقبَحُ بِالمُؤمِنِ اَن تكُونَ لَهُ رَغبَه تُذِلُّه؛(22)

چه زشت است براي مؤمن (و شيعه) دل بستن به چيزي كه وي را خوار ميسازد».

و در جاي ديگر دلسوزانه نصيحت نمود كه:

«لا تمار فيذهب بهاؤك و لا تمازح فيحقر عليك؛

جدال و كشمكش مكن زيرا ارزش و شخصيت تو را از بين ميبرد (و موجب خواري انسان ميشود) و شوخي (بيش از حد) مكن تا مردم به تو جرأت جسارت پيدا نكنند.»(23)

و گاه راهكارهاي رسيدن به عزّت و دوري از ذلّت را به شيعيان ارائه ميدهد و قاطعانه ميفرمايد:

«ما ترك الحقّ عزيزٌ الّا ذلّ و لا اخذ به ذليلٌ الّا عزّ؛

هيچ عزيزي حق را رها نكرد مگر آنكه خوار و ذليل شد، و هيچ ذليل و خواري به حق عمل نكرد مگر آن كه عزيز گرديد»(24)

8 - افتخار ما باشيد نه باعث سرشكستگي ما

يكي ديگر از مهمترين انتظارات امامان مخصوصاً امام حسن عسكري(عليه السلام) از شيعيان اين است كه از نظر رفتاري و اخلاقي به گونهاي رفتار كنند كه در بين جامعه بشري عموماً و در بين مسلمانان خصوصاً الگو و نمونه باشند تا آنجا كه مردم بگويند اينها شيعيان علي(عليه السلام) و امامان معصوم هستند، و اينها تربيت يافتگان مكتب اهل بيت ميباشند.

به همين جهت حضرت عسكري عاجزانه درخواست ميفرمايد:

«اِتَّقُوا اللّهَ وَ كُونُوا زَيناً وَلا تَكُونُو شَيناً، جَرّوا اِلَينا كُلَّ مَوَدَّهٍ، وَ ادفَعُوا عَنّا كُلَّ قَبِيحٍ، فَاِنَّهُ ما قيلَ فِينا مِن حَسَنٍ فَنَحنُ اَهلُهُ و ما قيل فينا مِن سوءٍ فَما نَحن كذلك...(25)

از خدا پروا نماييد و زينت ما (مايه سرافرازي) باشيد نه مايه ملامت (سرافكندگي)، همه دوستيها را به سوي ما جذب كنيد و هر زشتي را از ما دور نماييد؛ زيرا هر خوبي كه در حق ما گفته آيد ما شايستگي آن را داريم و هر بدي كه درباره ما بر زبان برآيد ما چنان نيستيم...(چرا كه) خداوند ما را پاك شمرده و هيچ كس غير از ما نميتواند ادّعاي چنين مقامي را نمايد مگر اين كه دروغ پرداز باشد.»

9 - از رياستطلبي پرهيز كنيد

از صفاتي كه سخت گمراه كننده و خطرناك است مقام خواهيها و رياستطلبيها است، بر كسي پوشيده نيست كه رياستطلبيها چه ضربات شكنندهاي بر پيكر اسلام وارد نموده و همين رياستطلبي بود كه خلافت را از مسير اصلي خويش خارج نموده و پيش آمد آنچه كه پيش آمد، و اين فرياد فاطمه (سلام اللّه عليها) است از دست رياستطلبي گروهي كه خلافت را غصب نمودند، آنجا كه فرمود:

«امّا (افسوس) كسي را مقدم داشتند كه خداوند او را كنار زده بود و كسي را كنار زدند كه خداوند او را مقدّم داشت، تا آنجا كه ره آورد بعثت را انكار كردند و به بدعتها روي آوردند، آنها هوا پرستي و شهوت (و رياستطلبي) را برگزيدند و بر اساس رأي و نظر شخصي عمل كردند هلاك و نابودي بر آنان باد، آيا نشنيدند كلام خدا را كه فرمود:

«پروردگار تو آنچه را كه ميخواهد خلق ميكند و هرچه را بخواهد اختيار ميكند و براي آنان اختياري نيست...(26)».

افسوس (كه سران سقيفه) آرزوها(و رياستطلبيهاي) خود را در دنيا تحقق بخشيدند و از آينده غافل ماندند، خدا نابودشان گرداند و آنان را در كارهايشان گمراه كند...(27)»

و امروز در جامعه خود نيز شاهد رياستطلبيها و مقام خواهيها هستيم. خدا ميداند كه چه بودجههاي كلاني در راه رسيدن به رياست خرج شده و ميشود. و از چه وسيلههايي كه براي رسيدن به مقام استفاده شده است و ميشود. عدهاي براي رسيدن به مقام از آزاديهاي خلاف قانون و نامشروع نيز پشتيباني كردند، و عدهاي نيز براي رسيدن به رياست از تخريب ديگران بهرهجسته و يا اسلام و ارزشهاي اسلامي را سپر رياستطلبيهاي خويش قرار دادند و...

شرح اين هجران و اين خون جگر اين زمان بگذار تا وقت دگر

امام حسن عسكري(عليه السلام) با توجّه به اين خطرها است كه دردمندانه ميفرمايد:

«اِيّاكَ وَ اَلاذاعَهَ وَ طَلَبَ الرِّياسَه فَاِنَّهُما يَدعُوانِ اِلَي الهَلكَه؛ از افشاي اسرار(ما اهلبيت(عليهم السلام) و رياست خواهي دوري كن كه اين دو مايه هلاك و نابودي است.»(28)

10 - استواري بر دين و ولايت در دوران غيبت

آخرين انتظاري كه در اين سطور بدان اشاره ميشود، انتظار حضرت عسكري(عليه السلام) از شيعيان خويش است در دوران غيبت كبراي امام زمان(عجل اللّه تعالي فرجه الشريف)، چرا كه يكي از دورانهاي بسيار سخت و طاقت فرسا كه صبر و استواري فراواني ميطلبد همين دوره است، انتظار آن حضرت اين است كه مردم و شيعيان دوران غيبت را تحمّل كنند و از خود بردباري و استقامت بخرج دهند، و بر دين الهي و امامت و ولايت ثابت و استوار بمانند، و دائماً براي ظهور مهدي موعود (عجل اللّه تعالي فرجه الشريف) دعا نمايند، چرا كه

«وَ اللّهِ لَيَغيبَنَّ غَيبَهً لايَنجُوا فيها مِن الهَلَكَهِ اِلّا مَن ثَبّته اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِاِمامَتِهِ وَ وَفّقَهُ لِلدّعاء بتَعجيل فَرَجِه؛ به خدا سوگند(حضرت مهدي) غيبت طولاني خواهد داشت كه نجات پيدا نكند در آن دوران مگر كساني كه خداوند عزيز و جليل بر قائل بودن (و اعتقاد) به امامت او استوارش نگهدارد، و توفيق دهد كه براي فرج آن حضرت دعا نمايد(29)»

سخن را با اشعاري به ياد آن سفر كرده به پايان ميبريم:

فكر بلبل همه اين است كه گل شد يارش

گل در انديشه كه چون عشوه كند در كارش

اي كه از كوچه معشوقه ما ميگذري

با خبر باش كه سر ميشكند ديوارش

اگر از وسوسه نفس و هوا دور شوي

به يقين ره ببري در حرم اسرارش

آن سفر كرده كه صد قافله دل همره اوست

هركجا هست خدايا به سلامت دارش

***



1. مسعودي و علي بن عيسي اربلي تولد حضرت را در سال 231 ق دانسته اند.

2. اصول كافي، ج 1، ص 503.

3. شيخ عباس قمي، الانوار البهيه، ص 151.

4. محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ج 5، ص 231.

5. بحارالانوار، ج 95، ص 348 و مصباح المتهجد، ص 787، روضه الواعظين، ج 1، ص 195.

6. بحارالانوار، ج 22، ص 431.

7. سوره نحل، آيه 44؛سوره آل عمران، آيه 191 و سوره نحل، آيه 69.

8. آمار استخراج شده بر اساس اطلاعات كتاب «المعجم المفهرس» محمد فؤاد عبدالباقي (دارالحديث القاهره) مي باشد.

9. محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 8، ص 115 و الحكم الزاهره، ج 1، ص 19.

10. علي بن شعبه حرّاني، تحف العقول، ص 513 و 514.

11. سوره طه، آيه 126.

12. بحارالانوار، ج 71، ص 322، وسائل الشيعه، ج 11، ص 153 ؛ اصول كافي، ج 2 ص 55 و تحف العقول، ص 518، حديث 13.

13. تحف العقول، ص 518، حديث 14.

14. همان، ص 487.

15. حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 16، ص 98.

16. همان.

17. همان، ج 8، ص 389، حديث 2 و تحف العقول، ص 518، حديث 12 و ميزان الحكمه، ج 10، ص 491.

18. تحف العقول، ص 519، حديث 20 و درچاپ انتشارات آل علي(ع) ص 892، روايت 20.

19. همان، ص 519 ح 18، و انوار البهيّه، شيخ عباس قمي، ص 318.

20. تحف العقول (همان) ص 518، ح 14 و در چاب انتشارات آل علي(ع)، ص 892 روايت 14.

21. ميران الحكمه، ج 5، ص 1957.

22. تحف العقول، ص 520.

23. بحارلانوار، ج 75، ص 371، ميزان الحكمه، ج 9، ص 135.

24. تحف العقول، ص 520 و در چاپ انتشارات آل علي (ع)، ص 894، روايت 35.

25. همان، ص 518 و در چاپ آل علي(ع)، ص 890، روايت 12.

26. سوره قصص، آيه 68.

27. محمد باقر مجلسي، بحارالانوار (بيروت، داراحياء التراث)، ج 36، ص 353 و ر - ك احقاق الحق ج 21، ص 26.

28. تحف العقول (انتشارات آل علي (ع)) ص 888، روايت 4.

29. شيخ صدوق، كمال الدين، ج 2، ص 384.