پنهان كردن راز


محمّد بن عبد العزيز بلخي مي گويد: روزي هنگام صبح در خيابان «غنم» نشستم. هنگامي كه ابو محمّد (ع) از منزل خارج شد و به طرف دار الخلافه مي رفت، با خودم گفتم: اگر فرياد كنم و بگويم: اي مردم! بشناسيد اين حجّت خدا بر شماست، آيا مرا مي كشند؟
وقتي كه حضرت نزديك رسيد، با انگشت سبابه به دهانشان اشاره فرمود، يعني ساكت باش و چيزي نگو، هنگام شب حضرت را ديدم، فرمود: يا كتمان مي كني و يا كشته مي شوي. خودت را حفظ كن.

***