بازگشت

اي آفتاب مهر


اي آفتاب مهر تو روشنگر وجود

در پيشگاه حكم تو ذرات در سجود

اي مير عسكري لقب اي فاطمي نسب

آن را كه نيست مهر تو از زندگي چه سود

علمت محيط بر همه ذرات كاينات

فيضت نصيب، بر همه در غيب و در شهود

تاريخ تابناك حياتت، گر اندك است

بر دفتر مفاخر اسلاميان فزود

عيسي دمي و پرتو رأي منير تو

زنگار كفر از دل نصرانيان زدود

اين افتخار گشته نصيبت كه از شرف

در خانه تو مصلح كل ديده برگشود

اي قبله مراد كه در بركة السّباع

شيران به پيش پاي تو آرند سر فرود

قربان ديده اي كه به بزم تو فاش ديد

جاي قدوم عيسي و موسي و شيث و هود

قرآن ناطقي تو و قرآن پاك را

الحق مفسّري، ز تو شايسته تر نبود

دشمن بدين كلام ستايد ترا كه نيست

در روزگار، چون تو به فضل و كمال و جود

شادي به نزد مردم غمديده نارواست

جان ها فداي لعل لبت كاين سخن سرود

مدح شما، ز عهده مردم برون بود

اي خاندان پاك كه يزدانتان ستود

از نعمت ولاي شما خاندان وحي

منّت نهاد بر همگان، خالق و دود

اي پورهادي، اي حسن العسكري ز لطف

بپذير، از «مؤيد» دلخسته اين درود

***