بازگشت

شبستان آسمان


آن دلبري كه بندگي ات را روا نوشت

ما را غلام حلقه به گوش شما نوشت

روز ازل مربي اشراق عاشقي

نام ترا به صفحه ي دلهاي ما نوشت

آن خالقي كه مهر تورا مُهر سينه ساخت

با لوح دل حديث تو را آشنا نوشت

با جوهر طلا به شبستان آسمان

وصف تو را به خط جلي كبريا نوشت

با جان و دل ولايت تو خو گرفته است

خلّاق عشق بندگي ات را سزا نوشت

صدها طواف، بي تو نيارزد به ارزني

چون كعبه را به كوي شما مبتلا نوشت

بعد از خدا كريم تريني امام من

از بس خدا به دست كريمت ثنا نوشت

آن خالقي كه عادت احسان دهد ترا

دل را گداي سامره ي هل اتا نوشت

ما را غلام همت تو آفريده اند

ريزه خوران دولت تو آفريده اند

اي از كرشمه هاي تو روي بهار سبز

وز غمزه ي نگاه تو ليل و نهار سبز

تا زير سايه ي تو كند عشق زندگي

باشد براي شيعه همه روزگار سبز

بي حسن تو بهشت صفايي نمي گرفت

جنات تجري است به آن نو بهار سبز

اي پرچمت به بام نظام جهان سه رنگ

لعل تو سرخ و چهره سپيد، اقتدار سبز

اين دل ز شرب آب ولاي تو زنده است

باشد هميشه دور و بر چشمه سار سبز

از رعد و برق غمزه ي مژگان عاشقت

ابر بهار و عاطفه ي بي قرار سبز

گل مي دمد ز مقدم خورشيدي شما

پشت لب فلك ز تو اي گل عذار سبز

بازار سرد منتظران از تو گرم شد

دارد هلال شيعه عجب انتظار سبز

شيعه دگر بهانه به دشمن نمي دهد

با ديدن بقيع دگر تن نميدهد

تو محور حديث شريف زعامتي

چشم و چراغ دين و اساس امامتي

احكام اهل بيت به تو مي شود درست

در خاندان وحي چه والا اقامتي

روشن ترين چراغ هدايت به دست تست

تو قله ي امامت و دين را علامتي

اي زاده ي خليل خليلان بت شكن

در آتش فراق چه برد و سلامتي

هر چند در حصاري و تبعيد جاي تست

تو مظهر مقاومت و استقامتي

اي در برابر همه ي كفر يك تنه

الحق كه مثل فاطمه كوه شهامتي

محراب از نماز تو بالا بلند شد

اي مقتداي سرو چه خوش قد و قامتي

شد خوشه ي طلايي گندم ز گونه ات

اي سفره دار عشق عجب با كرامتي

اي نور تو هماره نگهدار شيعيان

دلسوزي ات امان من النار شيعيان

دست قلم به پاي ثنايت نمي رسد

مهر فلك به گرد عبايت نمي رسد

مهر و مه از افاضه ي ذرات نور تست

دست ستاره بر كف پايت نمي رسد

بايد سپرد دسن عنان را به دست تو

بي تو كسي به مرز هدايت نمي رسد

آن مدعي كه از تو اطاعت نمي كند

دستش تهي است چون به عطايت نمي رسد

حتي اگر امارت عالم شود نصيب

بي حكم تو كسي به كفايت نمي رسد

آب حيات چشمه ي مهر و محبتت

به تشنگان بدون عنايت نمي رسد

ترديد در امامت تو هركه مي كند

دستش به ريسمان ولايت نمي رسد

هر كس كه بر ولي شما اعتنا نكرد

عهدش به روز عهد و وفايت نمي رسد

مهدي اگر دعا نكند واي بر دلم

دل را اگر صدا نكند واي بر دلم

***