بازگشت

مولاي اباالمهدي


اي مهر جهان پرور، از مات سلام الله

اي آينــه داور، از مـــات سلام الله

واي از همگان برتر، از مات سلام الله

اي زاده پيغمبـر، از مـات سلام الله

فرمانده عالم ها، با رايت هم عهدي

فرزند رسول الله، مولاي اباالمهدي

در عرش، امامي تـو، بر چرخ، مداري تو

هم بر همه مولايي، هم بر همه ياري تو

روشنگر ملك جان، در ليل و نهاري تو

در سينه هر شيعه، يك سامره داري تو

توحيـدي و قرآنـي، اسلامي و ايماني

خورشيدِ جمالِ غيب، در عالمِ امكاني

جان همه خوبان را، در قالب تن داري

اعجـاز مسيحايـي هنگام سخـن داري

هر نكته هزاران دُر، در دُرج دهن داري

فرمـان خداونـدي، بـر سروِ علن داري

هم نام حسن داري، هم روي حسن داري

هم خُلق حسن داري، هم خوي حسن داري

اي عبدِ خدا سيما، اي حُسنِ خدا منظر

نجــل علــي چـارم، ريحــانه پيغمبـر

صلبت صدف طاهر، مهدي است تو را گوهر

از وصـف همـه اولا، از مـدح همـه برتر

هم يازدهم خورشيد، هم يازدهم اختر

هـم يازدهـم مـولا، هـم يازدهم اختر

از مـاست همـه غفلت، از تـو همه آگاهي

از مـا همه گمراهـي، از تـو همه همراهي

صد قافله دل هر دم، در«سامره» ات راهي

اي داده خداوندت، بر هر دو جهان شاهي

حُسنِ صُوَري مولا، رشك قمري مولا

نوري بصري مولا، از وهم، سري مولا

هر چند تهي دستم، از مهر تو سرشارم

دل بر كرمت بستم، رو در حـرمت آرم

مهـر تو بـوَد هستم، مـدح تو بوَد كارم

در خلد تو را جويم، در حشر تو را دارم

ماييم و ولاي تـو، خـاك كف پاي تو

مشمول عطاي تو، جان ها به فداي تو

دردا كه گل عمرت، يك لحظه خزاني شد

آخـر جگـرت مسموم، در سنّ جواني شد

هر لحظه ستم بـر تو، از دشمنِ جاني شد

با پيكـر تـو مدفـون غم هــاي نهاني شد

تا لحظه آخر هم، غم بود طبيب تو

پيوستـه سلام مـا بر قبر غريب تو

پيوسته ستم ديـدي، با عمر كمت، مولا

تا صبح جزا دلهاست درياي غمت، مولا

آمد ز بني العبـاس، ظلم و ستمت، مولا

گرديد چـرا ويـران ديگـر حرمت؟ مولا

پيوسته تـو در غربت، مانند پدر بودي

از جور ستمكاران، در تحتِ نظر بودي

باشد كه شبي روزي در سامره روي آرم

با ديده گريان، رو بـر خاك تـو بگـذارم

بر قبر تو جـاي گل، خونابِ جگـر دارم

من ميثمم و نَبـوَد، بـا غيـر شما، كارم

هر چند بدم مولا، از لطف، قبولم كن

در روز جزا محشور، با آلِ رسولم كن

***